هرکس به خواب دیگری می رفت
شاخه گلی همراه خود می بُرد
حتی اگر خوابی پریشان بود
گلبرگ رؤیاها نمی پژمرد.
هرکس به خواب دیگری می رفت
با قرص نانی ، پاره لبخندی
یا کاسه ی آب گوارایی
گلخنده اش برلب نمی افسرد.
هرکس به خواب دیگری می رفت
شعری اگر می خواند و آوازی
یا پنجه ای می زد به هر سازی
زیر و بمش بر جان و دل می خورد.
آه ای رفیقان خوابتان خوش باد!
در این شب بی رحم و بی بنیاد
هرگز مبادا خوف و تشویشی
ای باغ شادی هایتان آباد!
آیا کسی خوابی نمی بیند؟
دستی که روزی زندگی می کاشت
از باغ رؤیاهای دورادور
دیگر اناری هم نمی چیند؟
اردیبهشت ۱۳۹۹
HTTP://t.me/mayektashakeri