سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

از آسمان سبز / مرحوم سلمان هراتی / محمد رضا راثی پور


ازآسمان سبز ، اولین مجموعه شعر مرحوم سلمان هراتیست که در سال 1364 با تیراژ شش هزار نسخه توسط انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی منتشر شده است.کتابی در قطع رقعی  با صد و هقتاد و پنج صفحه و شامل اشعاری در قالبهای سپید ، شعر نیمایی ، چهارپاره و غزل و مثنوی و دوبیتی و رباعی.

بنده در این وجیزه کوتاه بیشتر شعرهای ایشان در قالب نیمایی و چهارپاره را مورد بررسی قرار خواهم داد ، هرچند بحث کامل در مورد این اشعار بدون نگاه به دیگر قوالب و آبشخور ذهنی این شاعر مرحوم مقدور نیست.

این شاعر که متاسفانه جوانمرگ شد از چهره های مطرح شعر حوزه بود که با توجه به کارهای قابل قبولی که در اشل شعر تبلیغی انجام داده بود می توانست گامهای بلند تری بردارد و جایگاه خود را همچون مرحوم قیصر امین پور در نقطه ای فراتر از شعر تبلیغی تثبیت کند اما دریغا که سانحه رانندگی به سیر شتابناک این شاعر خلاق پایان داد.

هرچند جایگاه قراردادی و  محدودیتی که دفاع از ایدوئولوژی حاکم فراروی شاعر قرار داده بود مانع از نگاه توام با اشراف شاعر به دنیای اطرافش بود و او راوی دنیایی قالبی با انسانهای یک شکل و یک اندیشه بود و هرکه با این اندیشه واحد زاویه ای داشت دشمن بود و منحرف و در خورد سرزنش ، اما آنجا که شاعر از این پیشفرضها دور می شد می توانست من خود را نشان بدهد.منی که زیر زنجیرهای شعر تبلیغی تقلایی دارد و می خواهد بگوید که زیر این نقاب کلیشه ای نفس می کشم :


من همان بلال الکنم

در تلفظ تو ناتوان

آه از عتاب.


زبان شعری سلمان هراتی در شعر های نیمایی  متاثر از سهراب سپهری  است اما در شعرهای سپید برای ایجاد موسیقی درونی از زبان احمد شاملو  و شگردهای استفاده از زبان آرکائیک  و قافیه درونی را به کار می برد:


دلواپس آفتابند انگار

پنجره های مغموم به قاب اندر

در پشتهای پنهان کیانند

که در حضور ، مهربان می نمایند

و در پنهان

دشنه بر دل سنگیشان می سایند


البته گاها زبانش یک دست نیست و تشدید به اقتضای وزن یکدستی زبان امروزیش را به هم می زند:


کاشکی می شد این پرده ها را بدرم


اما تصویرسازی های زیبایی نیز در شعر هایش دارد که نشان از خلاقیت شاعر است:


آتشفشان صبورم

چون خستگی روی یک بالش افتاد


البته در شعر مهمان ناخوانده وزن شعر در دو سطر عوض می شود که دلیلی برای آن وجود ندارد:

عشق آمد آنجا پی ما

- قلبم از لهجه عشق ترسید -

ناگه از گونه ام خنده را چید و از پیش من رفت

در مجموع از آسمان سبز مجموعه ای خواندنیست در آن خفقانی که شعر نو و شاعران روشن فکر یک نوع دشنام بود به جوانان محروم از منابع این فرصت را داد که حد اقل با اسم شاعران جریان ساز آشنا شوم.