سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

وحشتناک/سید علی میر افضلی


عشق، وحشتناک است

و به این تیغ که بر گردنم آهیخته است

و به این خون که فرو می چکدم از کلمات

و به این زلزله سخت 

     که در روح ترک خورده من ریخته است

و به این خاک شدن، قانع نیست.


گردبادی است که در خون من است

من همان معنی زندانی در الفاظم

که ادا می‌شوم از ناچاری

و فدا می‌شوم از شوق برون ریختن از قالب خود

عشق، مضمون من است.


جای خون در رگ من اسم گوارای تو گردش دارد

نبض من با تپش ِبودن تو تنظیم است

تو که از منظره بر می‌خیزی

من به‌هم می‌ریزم.


دفتر روح مرا دست تو امضاء کرده‌ست

تو رسیدی سر هر سطر که من می‌خواندم

تو دمیدی لب هر واژه که من می‌گفتم.


عشق، ویزای جنون می‌بخشد

مرزها را گذر عشق به یکباره فرو می‌ریزد

باد و باران که گرفت

گفتن «ایست» که «بن‌بست» که «برگرد»

                                           چه معنی دارد؟


مثل زیبایی تو

عشق، وحشتناک است

و چه تاوان عجیبی دارد

آنکه می‌پندارد

که حسابش پاک است.


#سیدعلی_میرافضلی


@seyedalimirafzali

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد