سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

✅میراث­دار شعر شیعی استاد محمد عابد/ سید قاسم ناظمی


مرگ پایان شاعر نیست، شاعر در واژه­ها، در استعاره­ها و در تعابیر بدیع و نو زندگی می­کند. مرگ پایان شاعر نیست، تا شعر و اندیشه و شعور باقی است، او زنده می­ماند و زمین را به آسمانهای دور از دسترس پیوند می­زند. مرگ، مرگ، مرگ حکایت دیگری است که شاعر چون واژه­ای زیبا آن را هزاران بار زیسته است.



استاد محمد عابد شاعر درد­های سترگ و بزرگ نغمه­ساز لحظه­های روشن حضور، در صبحگاه پاییزی شگفت، مرگ را چون شعری زیبا سرود و جاودانه شد. اگرچه مرگ بین او و ما فاصله­ای  بعید است اما حضور روشن او تا سالهای سال در کنار ما احساس خواهد شد و نامش بر زبان ما جاری خواهد بود. عابد در ذکر و دعای ما جریان خواهد یافت، به میهمانی قنوتهای ما خواهد آمد و با گریه­های عاشقانه ما خواهد گریست.

تنها چیزی که اتفاق افتاده است، جز این نیست که ما خاک­نشینان، فرصت شیرین هم صحبتی و هم­نشینی با او را از کف داده­ ایم

امروز ٢١ سال از سفر آسمانی او می گذرد. داغ رحلت جانسوز استاد محمد عابد که به حق استادی تمام در حوزه ادبیات و انسانی کامل در عرصه اخلاق و معنویت بود، چنان برای ادبیات و شعر آیینی سنگین­ و التیام ناپذیر است که گمان نمی رود بع این زودی جای آن مرد بزرگ پر شود. 

بیش از 7 دهه زندگی عاشقانه در آغوش معارف دینی و انسانی، محمد عابد را به مجسمه­ای از اخلاق و انسانیت مبدل ساخته بود که دسترسی به تمام زوایای وجودی او سهل و آسان نیست. زندگی ساده و خالی از تعلقات و رفتار صمیمانه و دور از تکلف، محمد عابد را به انسانی سهل و ممتنع تبدیل کرده بود؛ انسانی که هر چه از او دورتر می­شدی مهابت، عظمت و شخصیت او چشم را نوازش می­کرد و هرچه نزدیکتر می­شدی رأفت و مناعت طبع­اش تو را وادار به تواضع و احترام می­نمود.

درباره شخصیت، منش و رفتار وی سخن بسیار است که باید در فرصتی دیگر بدان پرداخت اما به ضرس قاطع می­توان گفت که محمد عابد بیش از آنکه شاعری بزرگ باشد، انسانی خودساخته و اخلاقی بود و همین او را به بسیاری دیگر که شعر فصیح می­گفتند و می­گویند، برتری می­داد.

امروز ناباورانه و با هزار تأسف باید پذیرفت که عابد حسن ختامی بر سلسله شاعران معرفت پیشه و حکیم بود که در میان ما غریبانه زیست و غریبانه از دست رفت.



ما به کدامین گناه به چنین عقوبتی دچار شده­ایم که هر روز زوال فرهنگی و علمی دیار خود را به نظاره می­نشینیم؟ آیا به راستی تقدیر دیاری که روزگاری پیشقراول توسعه، حکمت، فقاهت، علم و هنر بود، چنین باید باشد؟ 

دریغا تبریز! دریغا، که بر خلاف گذشته در این شهر متاع علم و حکمت و هنر بی­مشتری است و گوهر و خزف در یک پیمانه اندازه می­شوند.


 

«صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را» که دگر مادر گیتی فرزندی چون محمد عابد برای این سرزمین هدیه کند.

خدایش با ائمه اطهار محشورش دارد و راه مقدسش را هموار و پررهرو سازد.


٩٥/٩/١٤

@seyednazemi

نظرات 1 + ارسال نظر
س.س.طارمی چهارشنبه 8 دی 1395 ساعت 19:10

لطفا چند شعر از آقای عابد بگذارید. وقتی آقای ناظمی تعریف می کند باید خواندنی باشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد