سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

قصه عتیق/محمد رضا راثی پور



می گفت اگر که معجزه ام را

در این رواج جنبل و جادو نشان دهم ،

روح و روان اهل تماشا تکان دهم !

با یک هجوم آنچه که پرورده ذهن من

این مارهای ساختگی خورده می شوند

فرعونها و معرکه چشم بندها

با سیلهای خشم خدا برده می شوند


می گفت و التهاب خیالش را

هر واژه مثل قرص مسکن

می کاست سطر سطر

چندان که جای معجزه یک خلسه عمیق

ذهن غریق منجی ما را 

بیرون کشیده بود از آن قصه عتیق !.

نظرات 2 + ارسال نظر
راثی پور سه‌شنبه 9 خرداد 1396 ساعت 18:39

ممنون استاد
از نظر لطف شما سپاسگزارم

مهدی عاطف‌راد دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت 19:35 http://www.atefrad.com

آقای راثی‌پور گرامی
با درود و ارادت
شعر زیبایتان طنز گیرایی دارد که دل‌نشین است، و قهرمان فرورفته در خلسه‌اش مرا به یاد گویندگان پرادعایی انداخت که از موسا بودن فقط لکنت کلام را دارند و عصای کلامشان نه تنها حتا قادر نیست به کرمی تبدیل شود بلکه چیزی نیست جز چوب زیر بغل کلام و ذهن علیلشان، و بی‌اختیار به یاد این سطرها از شعر زنده‌یاد نصرت رحمانی افتادم:

بگذار چهره ها دروغ بگویند
دیگر عصا شناسنامه‌ی پیری‌ست
شیرین فسانه‌ای‌ست
روزی عصای موسی عمران شد اژدها
امروز اژدها
...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد