سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

زنی نشسته / سعید سلطانی طارمی


نگاه کن زنی نشسته در کبود این شبانه می دود

به سوی شرق های خالی از طلوع

طلوع های بی افق.


نوشته بر دوچشم بی نگاه او:

"بیا نگاه کن به دست های من

که صادقانه از دروغ سرزدند

بیا نگاه کن که چشمهام

از انتهای کوژ باد آمدند"


نگفته ام؟

در این هوای پرکلیپ و عکس و عشوه و ادا

دلم برای یک صدای بی بهانه لک زده؟

نگفته ام؟

دلم برای آن که از خودش طلوع می کند.

زنی که توی غار خود

شبیه گلپری که در کنار نهر زیر قله ای بلوغ کرده، واقعی ست

همیشه بر دریچه های خویش قنبرک زده؟


نگفته ام؟

دلم در این اتاق دور دست

کنار آفتاب و آب و جنگل و کویر

 درون تبلتم کپک زده؟

 

بیا سفر کنیم 

سفر کنیم از این اطاق بی کران 

که با دو گوش بردوایر کبود زندگی

سیاه زُل زده است

بیا سفر کنیم از این سفر که تا تخیل اتاق آمده ست

مرا بخوان

مرا ببر

مرا بپرس: ای درخت! ریشه هات کو؟

بپرس: مرد! وعده ی همیشه هات کو؟

مرا بگیر از دهان کرمهای کوچکی که در سرم قیام کرده¬اند

مرا بگیر از این شبانه¬ها که با مجاز خود

حقیقت امید را دوباره خام کرده اند


بیا بیا!

نگاه کن زنی نشسته در کبود این شبانه می دود

نوشته بر دوچشم بی نگاه او:

کسی نمانده عاشقی کنیم

کسی نمانده عاشقی...

کسی نمانده عا... 

                                   1/10/95

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد