سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

تخیل مکالمه ای / میخائیل باختین / ترجمه ی رویا پور‌ آذر

شاعر تا زمانی  شاعر  محسوب می شود
که به زبانی  واحد و یکپارچه  و بیانی
یکپارچه  ، تک گویه‌ و بسته باور داشته
باشد .این باورهادر گونه های شاعرانه ای که شاعر  با آنها سر و کار دارد نهادینه
شده اند . در صورت وجود تناقضی
واقعی ، همین باورها، روش موضع گیری
شاعر  را تعیین می کنند . سلطه ی کاملا
مطلق  شاعر  بر زبان خودش امری
مفروض‌ است ، او باید در قبال  هر یک
از جنبه های زبانش به یک اندازه
پاسخگو باشد  و در عین حال  همه ی
آنها را فقط و فقط  تابع  مقاصد‌ خود
نماید . هر کلمه باید منظور  شاعر را
مستقیماً‌ و بدون واسطه بیان کند و هیچ
سلطه ای نباید بین شاعر  و کلماتش وجود داشته باشد. 


منظور شاعر  باید  به منزله ی کلیت هدف مند  واحدی ، از زبان حاصل  شود.....



@forsatesabz

درباره شعر / نیما یوشیج


نیما معتقد است که شاعر به برکت خلوت، شاعر است: در واقع تخیل و احساس دو بالی هستند که به یاری آن، شاعر به خود- یعنی به جوهره‌ی هستی- می‌رسد.

صص، ۸۱-۲

قافله / حسن اسدی



بارِمصیبت شده برشانه ام
سایه ی سنگینِ سبکبارها
بسته به زنجیرفراموشی اند
قافله ی خفته ی بیدارها

کودکِ حیرانی وسرگشتگی
خفته به گهواره ی اندیشه ها
خونِ مصیبت زدگان می چکد
ازجگرِ پاره ی اندیشه ها

درتبِ هذیانِ شبْ اندیشگان
میکده شدصحنه ی ماتمکده
وای...که تصویرفریبای عشق
ازنَفَسِ آینه، تاول زده!

قافله ی شبْ نَفَسان،بسته اند
تنگترین،روزنِ آواز را
تیرِ جنون،سرزده،پَرمیکشد
می شکندشوکتِ پرواز را

پنجه ی مرموزِ هیولایِ شب
خنجری ازسقفِ شب،آویخته
ساقه ی پرواز،ستَروَن شده
بال عقابان ،به زمین ریخته

سنگدلان،نشترتهمت به کف
شاهرگِ گردنِ غیرت زدند
پنجره ی روشنِ خورشید را
پرده ای ازرنگِ مصیبت زدند

بقلم . حسن اسدی شبدیز

میکس وصدا . محمدسعیدعسجدی


صدای رویاهایتان رادرکانال
(دکلمه من) بشنوید

http://t.me/deklamehman

دق مرگی ِ سلول های مرده 2 / محمدعلی شاکری یکتا


هنگام بازتاب گنگ صدایی تلخ
در هاله ای گرفته ترازخورشید
شب،
کور می شوند
تا عمق ظلم و ظلمت خود را
پنهان کنند.

در متن های کهن
هر واژه بوی بردگی نسلی است
آلوده ی تفکر اجدادی.

زیر ستون معبد هرشهر
غولی است بیدار تر
که نسل تازه ی شلّاق است
خرناسه می کشد
ابرو به هم فشرده به لبخند
بر هر شیار سرخ
برپیکر خمیده ی انسان.

شبکور هم
هرگز چنین به دشنه و تاریکی
عادت نکرده است
که مردمان دل آشوب
که این "عبوس زهد"*
سرمست خون ِ لاله های نگونسار.

اینک سیاوشان و خون جوانش
رقص بلوچ و جامه درانش.**

دوازدهم فروردین ۱۴۰۲
...............
*عبوس زهد به وجه خمار ننشیند(حافظ)
**اشاره به رقص حماسی جوان بلوچ خدانور لجعی
https://t.me/mayektashakeri

سه گانی / فاطمه موسوی



دریا به دریا ماهی‌ات هستم،
در تنگ هم باشم یقین دارم
از پشت پلکم راهی‌ات هستم.
#فاطمه_موسوی
 ┄┅─═◈═─┅┄