-
قصیده گرسنه / محمد حسین بهرامیان
جمعه 28 مهر 1402 20:42
عصر است و غروب رمضانی که گرسنه است لب های تو در بانگ اذانی که گرسنه است لب های تو و تشنگی چک چک لیوان دستان من و سفره ی نا نی که گرسنه است وقت است بیایی و دل تب زده ام را هذیان صدایی بچشانی که گرسنه است کوهم من و سر می کشد از بُهت دهانم نام تو به رنگ فورا نی که گرسنه است می دزدمت از مردم قحطی زده ی شهر می پوشمت از چشم...
-
تاج پر از خار ... / سلمان مولایی
جمعه 28 مهر 1402 20:38
۱ خبر دهید به خنجر که من نمی میرم اگر چه زخم زوال اش کشنده ای ذاتی ست غریب قاعده ی عقده های تقدیر م نصیب شب پره از ماه ترس افراطی ست بیا و مرهم خورشید بر تن ام بگذار شبی که ماه طرب در محاق می افتد شراب سرخ لب ات را به گردن ام بسپار که این معامله کم اتفاق می افتد قسم به پنجره دادم گلوی توفان را ستاره های سیاه ام ستمگری...
-
سه گانی / منصوره واعظی
سهشنبه 25 مهر 1402 06:10
با جنگ تا ابد به رهایی نمیرسیم؛ بی شور و شوق عشق انسان نارِسیم. #منصوره_واعظی_شاهزاده *** ╭━═━⊰
-
تخیل مکالمه ای / میخایل باختین
پنجشنبه 20 مهر 1402 06:20
شاعر تا زمانی شاعر محسوب می شود که به زبانی واحد و یکپارچه و بیانی یکپارچه ، تک گویه و بسته باور داشته باشد .این باورهادر گونه های شاعرانه ای که شاعر با آنها سر و کار دارد نهادینه شده اند . در صورت وجود تناقضی واقعی ، همین باورها، روش موضع گیری شاعر را تعیین می کنند . سلطه ی کاملا مطلق شاعر بر زبان خودش امری مفروض...
-
عصر دیگر / نزار قبانی / مرور
پنجشنبه 20 مهر 1402 06:11
دلم میخواست تو را در عصرِ دیگری میدیدم عصری که از آنِ نقاشان بود ، از آنِ موسیقیدانها ، عاشقان ، شاعران ، کودکان و دیوانگان #نزار_قبانی @morour1401
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
پنجشنبه 20 مهر 1402 06:09
یادگار / احمد شاملو گر بدین سان زیست باید پست من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را، به رسوائی نیاویزم بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه بن بست گر بدین سان زیست باید پاک من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود چون کوه، یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک... کمترین / محمد رضا شفیعی کدکنی کمترین تصویر از یک زندگانی آب، نان، آواز! ور...
-
تاریخ خطرناک / بابک زمانی
چهارشنبه 19 مهر 1402 03:59
میگویند گذشته چراغ راه آینده ! و این اشاره ای أست به جنبه های مثبت و آموزنده تاریخ .اما در عین حال تاریخ می آموزد که کس از او نیاموخت .تاریخ تنها درس هایی که باید یاد بگیری اما نمیگیری نیست . تاریخ نه تنها بِه معنای آنچه که میخوانیم بلکه بِه عنوان آنچه که ذات ما با آن سرشته شده و میپنداریم بِه ما هویت میدهد ومیدهد...
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
دوشنبه 17 مهر 1402 15:14
ریرا /نیما یوشیج «ری را»… صدا میآید امشب از پشت « کاچ» که بند آب برق سیاه تابش تصویری از خراب در چشم میکشاند گویا کسی است که میخواند اما صدای آدمی این نیست با نظم هوش ربایی من آوازهای آدمیان را شنیده ام در گردش شبانی سنگین؛ زاندوه های من سنگین تر و آوازهای آدمیان را یکسر من دارم از بر یکشب درون قایق دلتنگ خواندند...
-
خنده های سهراب سپهری وسط اتوبان پارک وی / حبیبه جعفریان
دوشنبه 17 مهر 1402 07:53
-
ای نور / پاییز رحیمی
دوشنبه 17 مهر 1402 07:52
-
مسئولیت / اروین د. یالوم
شنبه 15 مهر 1402 16:57
همه ما با بداقبالیهای طبیعیای مواجهیم که زندگیمان را تحتتاثیر قرار میدهد. برای مثال، رویدادهای اتفاقی_ معلولیت جسمانی ، تحصیلات پایین ، سلامت ناگافی و مانند اینها_ ممکن است هریک از ما را از یافتن هدفهایمان بازدارد ، ولی این بدان معنی نیست که ما مسئولیت (یا انتخابی) در برابر این موقعیتها نداریم. ما هنوز در...
-
جهان زیرسیگاری من است / کانال معرفی کتاب
شنبه 15 مهر 1402 16:56
« نام یکی از این دو کتاب است که شامل مصاحبه های پناهی از سال 68 تا 76 می شود. کتاب دیگری که از حسین پناهی منتشر شده «نوید یک روز بلند نورانی» نام دارد که مجموعه مصاحبه ها و چند سخنرانی این بازیگر و شاعر فقید در طی سال های 76 تا 83 است. در بخشی از جهان زیر سیگاری من است آمده است: «عشق دروغ پیچیده و شیرین و عجیبی است که...
-
بغض سیاه / محمد جلیل مظفری
شنبه 15 مهر 1402 16:19
در پس دیوارهای شب میشکند بغض سیاه کسی که سینهاش مدفن آوازهای قدیمیست میخواند با صدای خستهٔ مجروح "مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازهتر کن..." در طنین این صدا پرندهایست که هر شب در قفسی تنگ و تار از این شاخه به آن شاخه میپرد باز صدا میخواند با طنینی از ملال "زآهِ شرر بار این قفس را بر شکن و زیر و...
-
حیران / محسن صلاحی راد
شنبه 15 مهر 1402 16:06
زمان در آینه پیدا نیست که زنگ خورده و تاریک است بهزمزمهست در او حیران: «امروز، دیروز روز آمدی روز یکباره رفتی تأییدِ فردا»
-
آ.... / سعید سلطانی طارمی
شنبه 15 مهر 1402 16:05
حرفی بزن چیزی بگو که در ته معناش یک پنجره، نه. روزنهای کور سوی نسیم لنگ عدالت، وا باشد. حرفی نزن که آخر دعوا انسان، همین دروغ و دغل... در ازدحام روشن و پیروزش بازنده و شکسته و تنها باشد حرفی بزن چیزی بگو سکوت گناه است جایی که گریه شهروند بهشت است و خنده می رود به جهنم بانگی بزن که های ... بو و صدا و رنگ و مزه!...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهر 1402 07:18
حاج میرزا جعفر سلطان القرایی در 1283 هـ .ش در محله شتربان تبریز در خانوادهای روحانی متولد شد. مادرش سیده خانمی نسب به میرزا یوسف صدرالاشراف از بنیاعمام میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی میرساند. وی مقدمات علوم ادبیه، عربیه و قرآن مجید را نزد پدر و برادرش حاج میرزا جواد سلطانالقرایی که فقیهی عالیقدر بود، فرا گرفت....
-
پاییزی 5 / محمد رضا راثی پور
سهشنبه 11 مهر 1402 18:24
لحاف ابر که از روی ماه ، رفت کنار نگاه ماه به لرزیدن درخت افتاد و ناگزیری برگی که زورقی شد در خوابهای آبی حوض! .....خیال برگ فرومرده راحتش نگذاشت و تا نهایت شب خاطرش تلاطم داشت مرداد ۷۳ باز سرایی مرداد ۹۱
-
تفنن های علامه هادی سینا در مقوله شعر / محمد رضا راثی پور
پنجشنبه 6 مهر 1402 18:58
کسانی که دستی در ادبیات و سرودن شعر دارند می دانند که این هنر و توانایی خواه نا خواه چنان با ذهن و زبانشان عجین می شود که انگار جزء لاینفک از زندگیشان است.و ترک کردن این عادت به هیچ وجه برایشان مقدور نیست جز با ترفند اهتمام به مسایل فنی و مباحث نظری ادبیات که سبب می شود در ضمیر ناخود آگاهشان مقوله شعر به نوعی بازی فنی...
-
فردای منی/ مهدی عاطفراد
پنجشنبه 30 شهریور 1402 11:05
غرق شب تاریکم و در چنگش اسیر زندانی تنهایی هولانگیز وحشتزده از ظلمت دهشتناک از اینهمه تاریکی حاکم دلگیر. سخت است چه بسیار و پر از زجر و عذاب بی روشنی روز به سر بردن دوزخ را میماند محروم از نور محروم از امید محروم از مهر در ظلمت جانسوز به سر بردن از لذت پرواز در اوج از شادی آزادی بیبهره در کنج قفس کز کرده سرشار...
-
نگاه چشم سوزانش/ مهدی عاطفراد
پنجشنبه 30 شهریور 1402 11:04
چشمها در چشمانداز شعر نیما جایگاهی ویژه دارند- چشمها و نگاهها، دیدن و دیدار، نگریستن و نگران بودن، نظر کردن و ناظر بودن. چشمها سرچشمهی بیناییاند و بینش، نگرانند و کانونهای نگرش. چشمبهراهی (یا به زبان نیما- چشمدرراهی) یکی از چشمگیرترین ویژگیهای دیداری شعر نیماست . یکی از درخشانترین شعرهای آخرین سالهای عمر نیما،...
-
نومید / امیر دادویی
یکشنبه 26 شهریور 1402 20:17
اگر او را شب غفلت کنار زندگی نومید کردم من فقط بر بی سرانجامی روز افزون خود تاکید کردم من اگر در دور دست ساحلی آرام شرم سایه ام پیداست وضویی را به قصد قربت لبهای خشک بید کردم من شهادت میدهد ابری که روی ماه را این سالها پوشاند خدا را نذر شبتابی که در تاریکی ام تابید کردم من عبوری بود از فانوسها تا قصه ی غمگین تاریکی...
-
برهوت / محسن صلاحی راد
یکشنبه 26 شهریور 1402 20:16
برهوتی محصور از درون تیره برون آیینه عدهای خیره در او مینگرند عدهای سرپایین از کنارش (غمِ نان) میگذرند.
-
تکرار / محمد رضا راثی پور
یکشنبه 26 شهریور 1402 19:39
قبله کنم روی تورا بختم اگر یار شود گیرم اگر طعن جهان ، بر سرم آوار شود سیر بیابان جنون ، طاقت مجنون طلبد طالب لیلی نسزد رنجه به هر خار شود صرفه برد روز جزا ، روسپی از زهد فروش مایه وهن است به دین ، هرکه ریا کار شود خسرو خودکامه که داد ، زحمت فرهاد به باد فکر نمی کرد که خود ، زار و گرفتار شود ای که به دیوار کشی ، تفرقه...
-
معتاد گربهفروش/ حسن اسدی
یکشنبه 26 شهریور 1402 19:39
ظهرِ تبکردهی تابستان بود موج خمیازه ی عفریتِ عطش آبِ آرامش را باغبارنفسِ تف زده اش، گِل میکرد وخداآتشِ تاراجگرِ دوزخ را برسرِ شهرِزتب سوخته، نازل میکرد آه ناگه دیدم در نفسگیریِ توفنده ی گرمایِ سراب بر لب برکه ی خشکیده وگندیده ی آب کودک و پیر و جوان مرد معتادی را سخت میآزردند در کنار معتاد گربهی ساکت و زیبایی بود...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 شهریور 1402 16:17
-
دو شعر گونه از ابراهیم گلستان
دوشنبه 20 شهریور 1402 16:15
فرازی از درخت ها شکوفه ها هنوزبسته بود ولی به بستگی نشان زنده بودن نهال بود، و من به جلوۀ درخت بودن نهال جذب میشدم. درخت بودن درخت تمام راز بود، اگرچه برف و صبح و سبزه و بخار، و خاک و باد و بوی صمغ، و دانه های طیفساز آب روی برگها مرا به آن رسانده بود. تپه های مارلیک « و خاک یک زن زنده است، زاینده است روحی است روی کِشت...
-
آذر ، ماه آخر پاییز/ ابراهیم گلستان / عاطفه درستکار
دوشنبه 20 شهریور 1402 16:14
مجموعه داستان آذر، ماه آخر پاییز (1327) «من بودم و تنهایی. شب دنیا را سنگین کرده بود. مهرههای بند کرده چراغها از ته تاریکی نزدیک میشدند و از بالای سرم میگذشتند و پشت سر من نمیدانم کجا میرفتند. باد، آهسته، روی دنیای متروک من سینهکشان میگذشت.»[3] این کتاب مجموعهای از هفت داستان کوتاه است که بهظاهر از هم جدا...
-
پاییز / حمید موثقی
دوشنبه 20 شهریور 1402 16:10
ای بوف زر! پاییز! در گوش هر برگی چه میخوانی؟ فریاد شومت در به در باد! #حمید_موثقی ╭━═━⊰
-
بهانه / مریم قدس ولی
دوشنبه 20 شهریور 1402 16:09
راس ساعت پاییز دل بهانه میگیرد؛ یک جوانه میمیرد. #مریم_قدس_ولی ╭━═━⊰
-
صخره / سعید سلطانی طارمی
دوشنبه 20 شهریور 1402 16:08
صخره ای کنار جویبارکی ریشه کرده ایستاده بود در شکاف گردنش بلوط نازکی سبز و تشنه می طپید. بادگونه ای که زلفهاش را می کشید روی خار و خاک و صخره و درخت در مسیر جویبار می دوید بی خیال له له بلوط. آهویی که آب خورده از کنار صخره می گذشت آه و اوه برگهای سبز تیره ی بلوط را دید و درک کرد تشنه است و تشنگی بی گمان شروع مردن است...