سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

داغ عشق/ سید مرتضی معراجی



آن دل که بود با غم و درد آشنا دل است

ور نه بدون غم ، دل ِ تنها کجا دل است

آن هم نه هر غمی ، دل اگر داشت درجهان

تنها غمی که می دهد آن را خدا دل است

در ماجرای ِ عشق و شکیبایی اش به جِدّ

آن دل که زبتدا بُده تا انتها دل است

دل را مَحَک بُود غم اگر نه کجا دلی

تنها به صِرفِ این که کند ادعا دل است

هم آن دلی که بوده ز اهل ِ صفا و صدق

هم آن دلی که کرده به عهدش وفا دل است

عهدی که گفت با تو : « اَلَستُ بربّکم...»

بودت دل ار ز زُمره یِ «قالوا بلی» دل است

باری ، ز روزگار ِ ازل تا شب ِ ابد

دانی کدام دل به یقین ـ هان دلا ـ دل است؟

تنها دلِ حسین(ع)که با عترت ِ رسول (ص)

جان برده تا به معرکه ی ِ کربلا دل است

نازددلم به داغ ِ غمت یابن فاطمه(س)

کآن دل که نیست با غم و داغت کجا دل است؟

گرچه نبوده جان و تنم در رکاب ِ تو

امّا به یادت ای شه ِ مُلک ِ ولا دل است

ما را یقین بُوَدکه به هر جا و هر زمان

آن دل که هست با تو در آن ماجرا دل است

### 

آمد دوباره ماه ِ محرّم ، اگر چه خود

دل پُر ز داغ ِ اوست هر آئینه تا دل است

تنها نه نو شود به دو روزی ز سال غم

تا یاد ِ اوست با دلم اندوه با دل است

### 

عاشق نباشد آن که دلش پر ز داغ نیست

داغ است و عشق و دل ، دل اگر هان و ها دل است

در سوگ ِ آن عزیزِ خدا ، مدعی ِ عشق

گر خون شود دلش چو دل ِ مرتضی دل است

16-17/4/71

6و7 محرم 1413

هیچکس خدا نیست /قاسم مظاهری


  «الملک یبقی مع الکفر ولا یبقی مع الظلم

والا پیام دار محمد

گفتی که یک دیار

هرگز به ظلم و جور نمی ماند

بر پا و استوار

آنگاه

تمثیل وار کشیدی عبای وحدت

بر سر پاکان روزگار

والا پیام دار محمد

در تنگ پر تبرک آن نازنین عبا

دیرینه ای محمد

جا هست بیش و کم

آزاده را که تیغ کشیده ست بر ستم

والا پیام دار محمد»


.....کلماتی از سیاوش کسرایی با موسیقی اسفندیار منفردزاده و صدای جاودان فرهاد؛ تا آنجا که پیداست هر سه هنرمند هیچوقت خودشان را چندان مذهبی معرفی نکرده‌اند، و بیشتر تمایل به مارکسیست داشتند، لااقل از شاعر و آهنگساز خیالمان راحت است، اما اینکه پس چرا این کار خلق شد سوالی جالب و قابل واکاوی است. آنگونه که آهنگساز اثر می‌گوید متن کار را جناب کسرایی ۲۲ بهمن سال ۵۷ برای او می‌خواند، کاری که تازه سروده بوده و شاعر در این مکالمه به در پیش بودن میلاد پیامبر در آخر هفته نیز اشاره می‌کند، پس از جلب نظر موافق آهنگساز و با خوانش فرهاد چند روز بعد و در روز میلاد اثر آماده و از رادیو پخش شد. حالا خود شعر چه می‌گوید و آهنگساز اثر چه می‌گوید: اول نقل قول جناب منفردزاده را بخوانیم که در گفتگو با شبکه من و تو در هشتم مرداد ۹۲ ابراز کرده که حرف اصلی این ترانه این بود: «آیا برای غیرمسلمانان، برای دیگران،‌ آنهایی که تیغ کشیدند بر ستم جا هست یا نه؟ و برداشتی که از بخش اول ترانه (حدیث پیامبر) مبنی بر تأیید اندیشه‌های حاکمیت حاصل می‌شود اشتباه است و ترانه درست نقطه‌ی مقابل این تصور است.» خب بیاییم برای بررسی این ادعا جزییات اثر را موشکافی کنیم نام ترانه وحدت است و پیامش آنگونه که از حدیث آغاز کار برمی‌اید و بند اول ترانه نیز ترجمه این حدیث است وعده پیامبر برای محقق شدن پیروزی بر ظلم است. موسیقی ترانه حس معنوی و مثبتی دارد همانگونه که کلمات ترانه چنین حسی را دارند و کاملا یکدست و منسجم و مثبت هستند. کلام به نقش محوری اسلام در ایجاد وحدت می‌پردازد و می‌گوید همه آنان که با ظلم جنگیدند و عقاید مذهبی یکسانی نیز ندارند می‌توانند زیر پرچم اسلام بیاسایند و اسلام پذیرای همه آزادگان و ظلم ستیزان است. (جا هست بیش و کم) اما زمان انتشار و ارائه این اثر نه دوران ظلم و طاغوت و نه زمان خفقان و اعتراض است که دقیقا در روزگار شادکامی مردم از به نتیجه رسیدن مبارزاتشان و انقلاب است، پس این نظریه که ترانه اعتراضی به وضع موجود باشد رد است و می‌توان گفت این اثر تاکیدی بر مژده پیامبر مبنی بر پایدار نبودن ظلم است و در لفافه می‌گوید که ما (خالقان اثر) جزء آزادگانیم و زیر این عبای وحدت میَتوان جایمان داد و ما را نباید دور انداخت. و نیز با ریزبینی دیگری قیاس امام خمینی را با پیامبر و قیاس انقلاب را با رسالت می‌بینیم. پس می‌توان گفت این کار به نوعی تعریف و تمجید و سفارشی‌ست. تنها نکته‌ای که جناب منفردزاده بتواند به آن تکیه کند و بگوید کار معنا و هدفی غیر از این همه شواهد دارد نوع خوانش کلمه "محمد" از طرف فرهاد است که بیان نام پیامبر بدون پیشوند و پسوند در آن روزگار به نوعی عرف شکنی بود، اما این تکیه گاهی نیست که یک هنرمند بزرگ خانه سخنش را بر آن بسازد و من به عنوان یک تحلیلگر ترانه نمی‌توانم متن و تمام نکات آن را در نظر نگیرم و صرفا به نظر یکی از ۳ضلع خلق این اثر آن هم بعد از گذشت ۳۵ سال و تغییرات دیدگاه های سیاسی و اندیشه ای بسیار تکیه کنم. حالا کاش می‌شد از مغز اصلی خلق این اثر یعنی شاعر ترانه پرسید که هدف او از این گزینش کلمات با بار مثبت و تمجیدی آیا چیزی ست که موسیقیدان ترانه بعد از این همه سال ادعا کرده است.


#قاسم_مظاهری @Ghasemmazahery @Absurdmindsmedia

✅ تکیه / سید قاسم ناظمی








 یکى از توفیق هایم در تجربه هاى شاعرانه دوبیتى هایى است که از زبان مادر براى قربانى کوچک امام حسین، حضرت على اصغر سروده ام.

به برکت حضرتش، این دوبیتى ها مکرر تا به حال با اقبال عمومی مواجه شده اند و قطره اشک محبتى بر چشم مخاطبان نشانده اند.

این روزها که ایام حزن اهل بیت است به فراخور مجال برخى از این دوبیتى ها را به نیت توسل به مقام این شهید بزرگ اینجا منتشر مى کنم و از مخاطبان بزرگوار تمناى دعا دارم:


گل سرخ و گل زرد و گل تر

به این سو لاله، آن سو یاس، پرپر

چه خواهد کرد مادر بعد از این، وای

نمی یابم تو را، ای وای اصغر

.

در آغوشم بخواب ای ناز مادر

بخواب اینجا مزن بال و مزن پر

عزیزم اشک درمان عطش نیست

بهای گریه ات خون است اصغر


#سید_قاسم_ناظمی 

@seyednazemi

کجاست /هومن گلهو


دیگهای قیمه‌تان به بار

قیمت و مقامتان کجاست؟

جوشتان،

        قیامتان،

              امامتان کجاست؟


غزل ردّ دست./سالار عبدی:



 بُغض! این بُغضی که تقدیر مرا سوزانده اًست

چشم هایت ، جُنب و جوشی در دلم توفانده أست


هر کسی ، دًم می زند بعد از تو از عشق کسی -

 بی گمان ، یک قطره از متن نگاهت خوانده أست


رفته ای تا تشنگان را جُرعه ای آب آوری

این خبر را قاصدک ، دور زمین چرخانده أست


ای تمام آب ها جاری به قربانگاه تو

مادری ، شش ماهه اش را منتظر خوابانده أست


زود برگرد ای طنین گام هایت ، خون چکان

ماندنت آن سوی شطّ ، تاریخ را تارانده أست


آن یکی می گفت : دستت را به توفان داده ای

این یکی می گفت : دستت ، آن طرف ، جا مانده أست


من یکی باور ندارم دست هایت گُم شده

حتمن آن شخص ، این خبر را اشتباهی خوانده أست


هیچ می دانی هزار و أند سال أست این خبر..

مادری را از پی سر نیزه ای ، گریانده أست!?


 یا ، برای آب و دانه چیدن از دستان تو

حسرت مرغابیان را در پی أت کوچانده است!?


 با تمام این تفاسیر ، ابری أم ، بارانی أم

ابر های آسمانت تا چه حد ،ّ باران دٍه است..!!


 هر که رفت ، از او فقط یک ردّ پایی ماند و بس

پس چرا از رفتن تو ، ردّ دستی مانده أست...!?


سوختم ، خاکسترم را جُرعه ای باران ببار

بُغض! این بُغضی که تقویم مرا پوشانده أست...




1) برخی قوافی اشبا شده اند

2) سال هاست در نقد نوشته ها و آثار و تألیفاتی که از من خوانده اید ، بشدت معتقدم باید مضامین حقیقی ، شبه حقیقی ، اسطوره ای و شبه اسطوره ای کلاسیک با توجه به فضا ، حال و هوا و موقعیت زبانی و زیستی امروز ، به روز و آداپته گردد که هنر امروز برای تعالی و زنده ماندن و تکاپوی خود راهی جز امروزی کردن مفاهیم ریز و درشت دیروز ندارد که این مهم جز از طریق تلفیق هوشمندانه به دست نمی آید


3) در خصوص واقعه کربلا و نحوه ی بیان امروزی آن نیز ، تقریبا کار چندانی صورت نگرفته است و بنده با اصل نهضت آزادی خواهانه امام حسین در برابر بیداد و جور و بی عدالتی بشدت موافقم و از دل و جان ، عاشق و مرید سینه چاک این نهضت و سر دم دار آن هستم..


4) با بسیاری از حرف و حدیث ها و اشعار و ملودی های سخیف و بی محتوای امروزی که به اسم شبه مداحی ( مثلا ) در خصوص عاشورا و امام حسین خوانده و شنیده می شود ، به شدت مخالفم و سخت معتقدم اینگونه نوحه و روضه خوانی ها و اقدامات بی مایه و مبتذل ، توهین آشکاری ست به فهم و شعور انسان های شعورمند و خود حضرت حسین که در کل به ضرر این واقعه تاریخی تمام خواهد شد..



تاریخ سرایش: محرم سال 1392


 از مجموعه غزل : غزل ، سالار می خواهد


#سالارعبدی


کانال رسمی سالارعبدی

https://telegram.me/abdiisalar