سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

طرح 80 / حسن اسدی



مست درسایه ی محراب خیال

روزگاری ست که عادت به عبادت دارم

گوشه ای ساکت وخلوت دارم


چهره ی ماه تو گل کرده درآیینه ی من

تیرچشمان تو

                خون ریخته ازسینه ی من

ای خدای محراب!

عابدِ خونجگرت رادریاب



رمز بقا / محمد رضا راثی پور



ویران تر از همیشه ویرانش

برپاست همچنان

چشم انتظار بولدوزر پی خجسته ای


بسیار خواجگان

در مهلتی به وسعت جهل بنی بشر

با خشتهای وهم و ملاط خیال خام

نو کردن نمایه ایوان را

همت گماشتند

اما بجز فضاحت

از کشتزار خویش ثمر بر نداشتند


همسایگان ما در و دیوارشان مصون

از نکبتی که دامن ما را گرفته است

در برجهای لحظه به لحظه رفیع تر

مبهوت این شتاب سقوط ما

در گودنای آنچه که کندیم و می کنیم

در کرتشان شکوفه شادی شکفته است



ما -ماندگان غارت و طاعون و زلزله-

بر پایمان به قدمت تاریخ سلسله


تخدیر انتظار

رمز بقای ماست

این مومیایی که تن ما را

کرده ست در برابر هر مرگ پایدار 

    


مقوله غایب / محمد رضا راثی پور

مقوله غایب فرهنگ و ادبیات به هر اندازه که مورد غفلت مصادر امر و متولیان قرار گرفته و در گرد و غبار مسایل روزمره و سیاست ورزی های شتابزده و بی مطالعه به حاشیه رانده شده باز در محاق فراموشی نرفته و حضور سنگین خود را تحمیل کرده است.


گیرم بهانه مصادر امر مشکلات و مسائل روزافزون ساری و جاری و عدم تخصیص بودجه و اعتبار و کادر مجرب باشد .

اما مادام که نبض تپنده و حنجره ی گویایی در این اکثریت ساکن و ساکت به ناچار و به ناگزیر وجود دارد این مطالبات پژواک و بازتاب می یابد و هستند دست از جان شستگانی که مغلوب  بها و بهانه عافیت طلبی  نمی شوند.و کاستی ها و کژی ها را به هر وسیله گیرم ناساز و ناموزون فریاد می زنند و گلبانگ حق طلبانه شان بوق و کرنای دروغگویان و جادوگران را رسوا می کند.

مثال بارز این مدعا زندگی ارزشمند استاد بلامنازع آواز و موسیقی محمد رضا شجریان است که در سراسر حیات پربارش جز به اعتلای فرهنگ و دید جامعه فکر نکرد.و به تعبیر حتی دشمنانش در انتخاب شعر و موسیقی و نوازنده به متوسط و کم بسنده نکرد.کوشید تا فاخر ترین شعرها و آهنگها را تلفیق دهد و اثری در خور و جاودانه بیافریند چنانکه انتخاب اثری برتر از ایشان با تعوجه به سطح بالای آثاری که دارد مشکل می نماید.

در ایامی که تیغ عداوت ساری و جاری بود و پاسخ هر اعتراض گلوله بود سرود تفنگت را زمین بگذار حتی به بهای حذف از صحنه موسیقی نشان از شجاعت و مردم دوستی این هنرمند بزرگ داشت.بودند هنرفروشانی که بی توجه به مردم در آغوش ارباب قدرت در غلطیدند و از چشم روزگار افتادند.عیار هنر تنها در این لحظات حساس مشخص می شود و استاد سیاوش  وار از این امتحان سربلند بیرون آمد.و به شهرت طلبان آموخت که می توان و باید هم در زمان انتخاب بین شر و صلاح ملاحظه سود و زیان را نکرد.این رویه الگویی شد تا خیلی از هنرفروشان به خود بیایند و در مقام قضاوت و جهت گیری مجیز گوی ارباب قدرت نباشند


هنرمندان و ارباب فرهنگ معیار و ملاک زنده بودن جامعه اند،و در قرار دادی نا نوشته صیانت و حراست از حق و حقیقت را وجهه همت خود قرار داده اند ، اگر معدودی فریفته زر و زور قدرت مداران می شوند اکثریتی پاکدست همیشه وجود دارد که کمر به رسوا کردن سیاهکاران بسته است.

 

مشت / افشین شاهرودی


من سکوت دستهای استغاثه نیستم

من صدای اشتیاق دست های بسته ام

مشت بسته ام

چالاک / افشین شاهرودی

تیرها در ترکش

خواب می بینن

دست چالاکی

                                شاید