سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

حضوری نباتی/محمد رضا راثی پور

مدتهاست که هرگاه سری به کتابفروشی ها و قفسه مربوط به کتابهای شعر  می زنم متوجه می شوم که اکثریت کتابهایی که تازه منتشر شده و بسیار روی آن تبلیغ می شود  مربوط به دسته ای از شاعران است که هرچند از طرف مصادر دولتی حمایت می شوند اما درعین حال که شناسنامه شاعران حکومتی را ندارند مبلغ نوعی بی رغبتی به رخدادهای سیاسی و گرایش منفعلانه هستند.هرکدام از این مجموعه ها مبلغ نوعی نگرش خنثی و درون گرایانه به دنیایی ساکن و بدور از تنش است که مصلحت را در انتخاب طریق عافیت می داند و ترا چندان با موضوعات پیش پا افتاده مشغول می کند که نمی دانی در چه مردابی گرفتار شده ای بدون انکه بدانی در اطرافت چه می گذرد و در این قحطسال مدارا جزم اندیشی های لجوجانه چه تراژدی های انسانی به بار آورده است.این کبریت های بی خطری که با ایزومرهای ریز و درشت هر روز تولید می شود ر عین اینکه وجدان حق طلب ترا به چالش نمی کشد اسباب خواب وجدانت را هم فراهم می کند.و برایت سوال بر انگیزست که نابسامانی ها و مشکلات عدیده ای که علاوه بر این که حل نمی شود روز به روز بیشتر می شود از چه رو علاقه و دقت این شاعران به اصطلاح مشهور و استاد را به خود جلب نمی کندمگر ما در مملکت گل و بلبل زندگی می کنیم و ملالی نیست جز دوری جانان؟.

آیا تبعات تبلیغ و مطرح کردن این لالایی سرایان به بار آوردن نسلی بی بی بخار و بی تعهد نیست؟زمانی شاعران روشنفکر نبض تپنده جامعه و سمت و سو دهنده حرکتهای اجتماعی نسل جوان بودند اما الآن  این دوستان چنان کرخت شده اند  که حتی خرواری از درد هم اخمی را به چهره شان نمی نشاند

این یعنی حضوری نباتی در عرصه ادبیات که فقط یک درجه از مرگ مغزی بالا تر است

آئینه تاریخ و آیین امروزی ما/منبع کانال نقد و تبیین




✅با کمال تٱسف در فضای مجازی ،بیشترین مطالب ازنوع روایت وکپی کردن نوشته های دیگران به چشم می خورد .در مور اخبار واطلاع رسانی و روی داد های انتخاباتی شاید اینکار شایسته باشد ولی در راستای تحلیل وبررسی وآسیب شناسی جریانهای فکری موجود در جامعه ،رویکرد روایی نه تنها شایسته نیست بلکه نقص غرض میشود.اگر روایت کنیم ودرایت نکنیم آنگاه فضای مجازی را به یک باشگاه سیاسی، برای طیف فکری خاص ویا به کوچه عشّاق تبدیل کرده ایم. مدیران سایتها بهتر بود از افکار نقّاد استفاده می کردند نه افراد منقاد.قدرت تٱثیر گذاری هر سایتی با گروه خاص ؛ به قدرت تحلیل درست  ومنطقی ودر عین حال پایبندی به حقوق دیگران و قداست قلم اعضای آن می باشد .با نگاه امنیتی نمی توانیم هیچ صدایی و یا سیمایی را ،نما یندگی کنیم وزهد فروشی پیشینه کنیم ودر بیشه به کمین نشسته وقلمی را شکسته کنیم . ایران اگر در جهان به سرزمین مولانا وحافظ و ...به یک دایرةالمعارف بزرگ؛ از بزرگان اهل ادب وهنر وعرفان شناخته شده است فقط وفقط به خاطر قلم این بزرگان و روح عرفانی آنهاست نه روایت معقول غیر عقلی ومنقول غیراخلاقی،  عده ای خاص که دکانداری میکنند ودر فضای قدسی قلم؛ ریا کاری میکنند وبرای بقالی ،نقالی میکنند. نقد نا صحان نشنوند واز هر نقدی گریزانند .به بهانه حمایت از خون شهدا ، اگر قلم را شکسته کنیم آنگاه درِمدرسه عشق بسته کنیم وسرزمین بهاران را بی لاله کنیم !پس هیچ چیز را  بها نه نکنیم چون پیام معلم مدرسه عشق این بود:"مداداعلماافضل الدماء شهدا ". تکفیر اندیشه مخالفان فکری وعدم تحمل آنان به بهانه افکارسیاسی؛ شاید در باشگاه سیاسی خاص مثل اصلاحات ویااصولگرایی ویا اعتدال وتوسعه ویا چپ ویا راست و....قابل توجیه باشد ولی مبانی بنیادین اندیشه های فکری جامعه سیالی ما را هیچ باشگاه ویاحزب سیاسی نمی تواند ادعای نمایندگی کند.

آنچه را که یک روشنفکر برای جامعه انسانی قلم میزند و جز این وظیفه ای ندارد و گرنه هیچ عنوانی به کار ناید و هرگز نپاید وفقط نوشته ای بر سر سنگ قبر آید.

تفاوت دید گاههای موجود درجامعه و فضای مجازی را به رسمیت بشناسیم وبه آن احترام بگذاریم وبر سر هر هزلی به جدلی مشغول نشویم واستعداد ها انکار و شخصیت ها بی اعتبار نکنیم وبر همگان واجب است پای بندی به حقوق مخالفان علی الخصوص سر سخت که ما را آبدیده کند.چه بخواهیم و چه نخواهیم همه ما گرایشهای سیاسی خاص خودمان را داریم واین کتمان کردنی نیست ودر نوشته های هر کس مشخص است پس بهتر است که این گرایش ها منطبق بر حقوق همگانی ودر بر گیرنده همه نحله های فکری متفاوت در چار چوب به رسمیت شناخته شده  حقوق انسانی باشد وگر نه رنج بیهوده و سعی بی فایده کردیم ودرِ اندیشکده را تخته کردیم و زحمت خماران میکده بی ثمر و ابتر کردیم و افق آسمان اندیشکده بی اختر کردیم. بقول پیر فرزانه ,سازش با دشمنان رواست ,حال تو که دوستی ,مروت با شما چون فریضه بجاست.قلمستان اندیشکده محل احرار است نه جای ستیز افکار و حرمت آن بر همگان واجب است حتی اگر مخالف من برای ستیز, راغب است .جان به فدا کنیم و با شیپور اندیشکده ندا کنیم که با مخالفان, اندیشه ورزی کنیم وکینه ورزی بدور کنیم. 

آنچه آینده این کشور را بیمه کند نه توپ است ونه تفنگ بلکه قلم است و کتابت قشنگ ,که اگرامروز غفلت کنیم ,آیندگان را خوار و ذلیل و خفت کنیم. ازصبر ,ظفر زاید وفرهنگ استبدادی نهفته در ذات ایرانی را در مان کند وبرای پروتستانی ,آماده زایمان کند.در مان فرهنگ استبدادی خود کنیم که اگر دیر شود فردا خرده گیری شود ودور تسلسل تاریخی برای غواص خرد,دست وپا گیر شود و هر حرکتی زمین گیر شود.تا دیو استبداد درون,درون شیشه نشود هیچ فرشته آزادی ,زاده نشود وهمه فرصت ها زایل و سرمایه ها ضایع شود.رنسانس فر هنگی و فکری را از خود آغاز کنیم و ندای اصلاح خویشتن رابه درایت ایام ,آغاز کنیم که هم شایسته است وهم بایسته که اگر جز این کنیم آنگاه قصد میدان کنند وهمه چیز ویران کنند و نهال نو پای مدنیت و روا داری را قر بان کنند.نسیان نکنیم که بی تامل عصیان کردیم وامید آیندگان را خرج نا کسان کردیم.سرکه استبداد تاریخی ما فقط با صبر و تحمل ,مَل میشود ودر این جمله تامل شود.



تیغ تغافل/سید علی میر افضلی


ای ساقی باده محبّت، جامی!

وی قاصد غمزه بُتان، پیغامی!

تا کی هدف تیغ تغافل باشم؟

لطفی، قهری، تبسّمی، دشنامی!


لطفی تبریزی

درگذشته 1025 ق.

بعضی‌ها معتقدند که زخم بی‌محلی و کم توجهی، از زخم دشنام و درشتی مُهلک‌تر است. بد هم نگفته‌اند. چه در عرصه عشق و عاشقی و چه در عرصه نقد و بررسی! شاعر و نویسنده و کارگردان کتاب در می‌آورد و فیلم می‌سازد، اما مورد بی مهری منتقدین قرار می‌گیرد. حتی راضی به نقد نامنصفانه و بنیان برانداز هم می‌شود، اما کسی نیست این خواسته بر حق او را اجابت کند! دیده نشدن، بیشترین ظلمی است که می‌شود بر ارباب تماشا روا داشت! هم از این روست که جماعتی از منتقدان، در عرصه نقد، زبان به دشنام می‌گشایند که کام دل اهل هنر برآید! 

این رباعی را تقی اوحدی بلیانی، یک جای دیگر تذکره‌اش به اسم ایزدی یزدی آورده است: یک رباعی با دو شاعر! (رک. عرفات العاشقین، ج 5، ص 3268؛ ج 1، ص 661).

●●


"چهار خطی"

https://telegram.me/Xatt4