سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

بازتاب محدودیت ها/محمد رضا راثی پور

شاید از دیدگاه عده ای ، اختصاص دادن ویژه نامه به شعر زنان ، نوعی تبلیغ افکار فمینیستی قلمداد شود که با آموزه های عرفی و رسمی حاکم زاویه دارد و به سبب القاء تفاوتها و اختلاف نگرش ها ممکن است موجبات دو دستگی و چالش ها را فراهم آورد.اما راقم این سطور معتقد است تا زمانی که در مورد خیلی از مسائل  که بنا به پاره ای ملاحظات مسکوت واقع شده است بحث نشود و همچنان بطور لاینحل باقی می ماند و طرح مسائل حداقل باعث این می شود که بدانیم چه دیدگاهها و نگرشهایی در این زمینه وجود دارد و این دیدگاهها چه اندازه با هم تفاوت دارند.

حضور چشمگیر زنان در عرصه شعر نو بر خلاف شعر سنتی کلاسیک که خواه نا خواه فضایش مردانه بود و حتی در اشعار معدود شاعرانن زن ;کلاسیک  نیز نمود داشت ، خون تازه ای را به  کالبد ادبیات فارسی دمید و اشعار شاعران نامداری چون فروغ فرخزاد ، سیمین بهبهانی ، طاهره صفارزاده و ....نشان داد که چنانکه اسباب فراهم باشد و محیط مساعد، شاعران زن هم می توانند در عرصه شعر نو خودی نشان بدهند و توجه ها را به خود جلب کنند.

دنیایی متفاوت که عاری از جاه طلبی ها و قدرت طلبی های مردانه است و شاعر در آن نقش دانای کل را بازی نمی کند و حکیمی نیست که کلید حل مشکلات را از چنته تدبیر خود در می آورد.محرک و مشوق خلق این دنیا ایدئولوژی های سیاسی و آرمان گرایانه نیست بلکه تاثری ست که از مشاهده برخی نا ملایمات و سردمهری ها عارض شده است و خواه نا خواه هم از لحاظ زبان و هم از نظر زاویه دید صمیمی تر است.چنین تفاوتهایی شعر را ساده تر و بی پیرایه تر می کند و حتی مخاطبان کمتر آشنا به فنون و ریزه کاری های ادبی را به خود جلب می کند.

همین تفاوتی که از نظر روان شناسی و بیولوژی در ساختار ذهن و مغز زنان وجود دارد خود را در نحوه تعریف و توصیف و بیان جزئیات نشان می دهد و به تبع خود نحوه بیان و تصویر سازی را متاثر از خود می کند.

البته موجی که با فعال شدن شاعران زن در ادبیات آغاز شد هر چند تا دهه اول انقلاب بدلیل نوعی بازگشت ادبی و حذف شعر نو از تریبون رسمی متوقف شد اما از دهه دوم به بعد با پیدا شدن فضای مجازی و امکان فعالیت در این عرصه مجددا تجدید شد و هر چند در این فضا بدلیل عدم ممیزی امکان تمیز سره از ناسره و غث از سمین وجود ندارد.از چهره های شاخصی که در این برهه زمانی خود را نشان دادند عده ای جذب پیشنهادهای سید علی صالحی و شمس لنگرودی شدند و تاملات فمینیستی خود را در قالب سپید و شعر گفتاری بازتاب دادند و عده نیز در غزل پست مدرن با تقلید از نگاه جسورانه و خط شکنانه سید مهدی موسوی  به دغدغه ها و دل مشغولی های خود پرداختند.متاسفانه در قالب نیمایی چهره و صدای شاخصی که بتواند در مسیر پیشنهادی فروغ فرخزاد یا سیمین بهبهانی طی طریق کند هنوز خود را اثبات نکرده است.

شعر زنان بازتاب محدودیتها و محذوریتهاییست که برای این جنس در جامعه مرد سالار و سنتی ما وجود دارد و اگر گاه حاوی نوعی ساختار شکنی اغراق آمیز و عبور غیر ضروری از ملاحظات و خط قرمزهاست ریشه در همین محدودیت ها دارد.

در این شماره ضمن معرفی شاعران زن که در قالب نیمایی فعالیت می کنند سعی شده است مطالبی در این خصوص ارائه شود که هرچند بدلیل گستردگی و تنوع آثار امکان پرداختن کامل وجود ندارد ولی به عنوان باز کردن باب می تواند به کار آید.

جانهای آفتابی/محمد رضا راثی پور

میمنت میر صادقی از معدود شاعران نیمایی بوده که کمتر خبر ساز بوده و بجای حضور پر رنگ در تیتر خبرهای جراید ادبی خلوت و سکوت دنیای خود را ترجیح می داده است و نه ساختارشکنی های فروغ فرخزاد را داشت و نه مثل مرحوم سیمین بهبهانی یکی از بازوهای فعال جامعه روشن فکری بود. تم غالب اکثر شعرهایی که از میمنت میر صادقی منتشر شده است یک اومانیسم خوش بینانه با ته مایه ای از آرمانگراییست .رویه ای که در بیشتر شعرهای این بانوی باوقار شعر فارسی استمرار دارد و گذشت زمان و تغییر ذائقه مخاطبان که حتی شاعران مشهور تر و به اصطلاح موج ساز را تحت تاثیر خود قرار داده در شعر میمنت میر صادقی کمتر صاحب نفوذ بوده است.میر صادقی ، تقلید و تظاهر نمی کند و متاعی را که خودش به آن باور دارد و می پسندد در معرض نظر قرار می دهد و همین صداقت و باور به کار خود به حضور او در صحنه ادبیات معاصر وقار بیشتری می دهد. اگر هنوز رگه هایی از معنا گرایی و ارمانگرایی در شعر میر صادقی دیده می شود به این خاطر است که شاعر نخواسته است به خاطر همرنگ شدن با جماعت و پسند مخاطب از مواضع و اصولی که دارد عدول کند.او باغبان باغچه ای کوچک ولی با صفاست که صمیمانه دست مخاطب را می گیرد و در زوایای باغ ادراکات و مکاشفاتش می گرداند و گردش در این دنیای صمیمی و صادق خواه ناخواه برای هر مخاطبی رضایت بخش خواهد بود.میر صادقی در همین زندگی روزمره و ملال آور لحظه هایی کشف می کند که برای مای بی تفاوت که بارها شاهدش بودیم تازگی دارد و نظر ما را به خود جلب می کندمثل شعر زیر: ناگهان سرود آشنای رودخانه ای از میان پیچ پیچ کوجه ها ترا سوی دشتهای باز بی حصار می کشد لحظه ای درنگ می کنی بانگ دلگشای رودخانه ها کجا و کوچه های تنگ و بی نوای شهر ما کجا؟ آه آبشار شاد و بی خیال های و هوی کودکان زان سوی حصار پر ملال مدرسه با همه سادگی شعر و پرهیز از تصویر سازی و بازی متکلفانه با تکنیک ، این شعر با درخشان ترین شعر های مدرن پهلو می زند.در کمترین کلمات با استفاده از کلید واژه آبشار و یک توهم صوتی دو مقوله و دو دنیای متفاوت را با هم روبرو می کند و ضمن پرهیز از پر گویی در همان سطر آه چه حرفها را که با سطور سفید نانوشته با تو نمی زند. میر صادقی در عین پرهیز از تصویر سازی های کلیشه ای و قطب بندی های نمادین و جستجوی آفاقی تازه تر در گیر بازی های فرمالیستی نمی شود و تصویر و تکنیک در شعر های او چنان نا محسوس و بی تکلف مورد استفاده قرار می گیرد که گویا بطور اتفاقی و بنا به نحو طبیعی کلام خلق شده است: نور در شعله آویخته از سقف فرو می میرد سایه می سازد گرد تو حصار یا : می گوید آه شب چه درازست آنگاه در کشاله خمیازه ای چشمان خسته اش را می مالد یا : کی کفشهایتان چیزی بجز غبار یا قیر ریز داغ خیابان خواهد بود یکی از تکنیکهای مورد علاقه میر صادقی تعلیق یا سوسپانس است که ضمن ایجاد نوعی ابهام و عمق شعرهای عمدتا توصیفی شاعر را از یک نواختی در می آورد: تیک تاک تیک تاک نبض تند ساعت تپنده زمان روی پایه بلند قامت زن جوان یا دامن دریده خسته شکسته در خاک و گل نشسته دیشب چه کرد با تو تگرگ ای برگ میر صادقی بر خلاف دیگر شاعران زن که بنا به مقتضیات طبعشان تمایل به جزئیات نگاری و تا حدی پرگویی دارند گزیده گوست و شاید دلیل تمایل شاعر به طرح همین علاقه او به ایجاز باشد: باز پایی لغزید خواب مرداب آشفت یا بادی رسید و برگی از گل ربود شب خواب خواب بود البته همین جزئیات نگاری مختص شاعران زن گاها به کمک میر صادقی می آید و قدرت شاعر در خلق یک تصویر تازه را دو چندان می کند: گنجشک ها دیگر نمی خوانند در لابلای برگهای ریخته با رنگ زرد مرگ خاکستر سرد جسد هاشان گوری غم انگیزست میر صادقی شاعری آرمانگراست و و ارزشهایی را که به نظرش درست می آید با صراحت و بدون هیچ لفاظی بیان می کند: کاش می شد یک روز شعری از نان یا که نانی از شعر فراهم آورد و همه خلق خدا را یکجا به سر سفره خود مهمان کرد یا : اندیشه آتشی ست که گرگان ا از زاد و بوم انسان می راند شاعر دنیایی بدور از ناراستی و زشتی می خواهد که غبار ملالی بر خاطر کسی ننشیند.هرچند در توصیف و تعریف این آرمانشهر از سطح فراتر نمی رود اما بیشتر از این نیز از شاعر انتظار نمی رود که نسخه ای برای علاج درد های لاعلاج جامعه از اندیشه های کارل مارکس یا ماکس وبر و یا پوپر تجویز کند.اساسا حیطه شعر جای این قبیل نسخه پیچی ها و ارائه راهکار نیست.شاعر ذره بینی است که زشتی ها و زیبایی ها را دو چندان نشان می دهد تا خواننده گاهی با خود بیندیدشد که از این زاویه هم می توان به قضایا نگاه کرد.همین که تاثری انگیخته شود و ذهنی به چالش کشیده شود دلیل موفقیت شاعر در ارائه پیام خود است. هرچند میر صادقی اصراری به نشان دادن زن بودن خود و داشتن نگاهی متفاوت در شعرهایش ندارد اما وسواس او در نگاشتن جزئیات ، فضای شعرش را زنانه کرده است و هر خواننده آگاه بدون دانستن نام سراینده جنسیت او را حدس می زند: آنچه آنروز در آفاق تماشای تو باغی بود خارزاری شد و در برکه چشم تو نشست طرح آن قامت نیلوفر نازنده که تا نرده مهتابی بالا بالا می رفت خط آشفته گنگی شد بر خاک شکست شعر  میر صادقی یکی از نمونه های فصیح و درخشان شعر نیمایی بود که هنوز تجربیات این شاعر صمیمی می تواندبرای مبتدیان نکته آموز باشد.