سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

من و گنجشک/سید علی میر افضلی



نشسته‌ایم در این سایبان، من و گنجشک

به باغ می‌نگریم

و باغبان انگار

که هیچ خستگی‌اش نیست از هَرَس کردن.


به مهر می‌گویم

که: دارکوب عزیز!

از این چه سود که این سر رسیدِ باطل را

هزار مرتبه، بیهوده، پیش و پس کردن؟


و دارکوب عزیز

هزار مرتبه، این سر رسیدِ باطل را

ورق زده‌ست و نیاموخته‌ست: بس کردن!


نشسته‌ایم من و گنجشک

به باغ می‌نگریم:

نسیم، یک‌نفس از پویه در نمی‌مانَد

و عطر، در ورق غنچه در نمی‌گنجد.

پرنده، سهم درخت است

بهار را نتوان حبس در قفس کردن!





نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد