دفعه پیش دوستان گفتم
این سری پوستان بباید گفت
پوستان از چه رو که این رندان
گرچه هنگام بزم دوست شدند
لیک چون وقت رنج شد آغاز
مغز را وانهاده پوست شدند
دوستی آه گوهری کمیاب
که فقط در رمان شود پیدا
سخت باور نکردنیست کنون
در رفاقت کسی شود شیدا
دوستان گرگ پوستین پوشند
بین این گوسفندها پنهان
هر زمان فرصتی بدست آرند
مایه وحشتند و دشمن جان!
با معجزه ای کاش دلم جا بخورد کمتر به خودش بپیچد و جا بخورد
در دستم اگر عصای موسی باشد می گویمش این گرسنگی را بخورد
ه༅✿#سه_گانی✿༅ه
زیر برف، می زند؛
قلب عاشق درخت
از بهارِ رفته، حرف میزند.
#نعیمه_المولی
┄┅─═◈═─┅┄
ه༅✿#سه_گانی✿༅ه
ما که خود میدانیم
ازچه خوردیم فریب،
بد نگوییم به سیب!
#فاطمه_پوررضایی_مهرابادی
┄┅─═◈═─┅┄
من در این کوچهی خوشمنظرهی رؤیایی
با هوایی تازه
و نسیمی جانبخش
میروم سوتزنان
فارغ از دلهرهها
و تماشاگر خوشنقشترین منظرهها.
من در آبادی رؤیاهایم سرمستم
و در این کوچهی پرخاطره سرشار از آرامش خاطر هستم.