سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

عقاب / حسن اسدی



گیسویِ عشق را چه کسی شانه می‌زند؟

آیا غبارِ حجله‌ی این دخترِ خیال

با زلفِ پرنیانیِ همّت تکاندنی‌ست؟

آیا

این سایه‌ی هراس

این سایه‌ای که در پسِ دیوارهایِ وَهم

دشتِ سکوت را

با اشکِ گرمجوشِ فریب آب می‌دهد

بر خاکفرشِ وادیِ پندار، ماندنی‌ست ؟


یاران در این سراب

من تشنه‌ام به چشمه ی شفاف یک نگاه

من تشنه‌ام به خلسه‌ی پروازِ مرغِ آه

مرغی که با ترنّمِ آوازهایِ سبز

دستانِ پر شکوفه‌ی اندیشه‌ی مرا

با دستِ عطربیز شقایق، 

                               پیوند می‌دهد


ای عشق 

ای آبروی روشنیِ آب و آینه

با رقص آفتابیِ خود در شب سکوت

از حجمِ آبگینه‌ی شعرم، طلوع کن


من در سکوتِ قافله، شور قیام را 

در آن کرانِ پرده‌ی پندار دیده‌ام

صد بار نقشِ شوکتِ جادویی ترا

بر پرده‌هایِ سبزِ خیالم کشیده‌ام


دستِ مرا بگیر

تا از سیاهکوچه‌ی این شام، بگذرم

گیسو فشان و شعرِ مرا پُرستاره کن

تا من به پُرشکوفه‌ترینْ باغ، بنگرم.........


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد