@literature9
وارطان سالاخانیان پس از کودتای 28 مردادِ 1332 گرفتار شد.
وارطان یک بار شکنجهای جهنمی را تحمل کرد و به چند سال زندان محکوم شد منتها بارِ دیگر یکی از افراد حزبِ توده در پروندهی خود او را شریکِ جرمِ خود قلمداد کرد و دوباره برای بازجوئی از زندانِ قصر احضارش کردند.
من او را پیش از بازجویی دوم در زندان موقت دیدم که در صورتش داغهای شیاروارِ پوستِ کنده شده به وضوح نمایان بود.
در شکنجههای طولانی بازجویی مجدد بود که وارطان در پاسخ سؤالهای بازجو لجوجانه لب از لب وا نکرد و
حتا زیر شکنجههایی چون کشیدن ناخن انگشتها و ساعات متمادی تحمل دست بند قپانی و شکستن استخوانهای دست و پای خویش حتی نالهای نکرد.
شعر، نخست « مرگِ نازلی » نام گرفت تا از سدِ سانسور بگذرد، اما این عنوان شعر را به تمامیِ وارطانها تعمیم داد و از صورتِ حماسهی یک مبارز به خصوص در آورد.