سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

با سیمین بهبهانی / نور سیاه


 1.سیمین بهبهانی یکی از نمایندگان برجسته غزل معاصر ایران و یکی از بزرگترین شاعران زن در  تاریخ ادبیات زبان فارسی است. درباره او بسیار گفته و نوشته اند تا آنجا که گمان می شود سخن تازه ناگفته ای نمانده باشد. در این یادداشت داوری خودم را در قبال برخی از جوانب کارنامه سیمین بهبهانی – این شاعر مقتدر کاربلد- عرضه می دارم.

 2.  وقتی به میراث شاعرانه سیمین بهبهانی می نگرم ، در انبوه «شعر»های او ،تعدادی شعر خوب و ماندنی می بینم و مقدار معتنابهی شعرهای «جدولی» که صرفا برای بررسی تاریخ تحول و تجدد غزل فارسی و نیز بررسی چگونگی بازتاب فلان موضوع و مضمون سیاسی و اجتماعی در شعر اهمیت دارد .

3.کار نمایانی که سیمین کرد و آن را «رستاخیز »ی در زمینه شکل  و فرم غزل محسوب می کرد ، یکی ساخت و کشف و استعمال اوزان غریب عروضی بود و دیگر فاصله گرفتن از مضامین تغزلی و مغازلات و گنجاندن مضامین اجتماعی و سیاسی در غزل و ایجاد آنچه خودش آن را « انسجام شعری » می خواند و البته چیزی جز «وحدت موضوعی و مضمونی » نبود. سیمین در نوشته ها و گفتارهای متعددی درباره این خصیصه مهم غزلش سخن گفته است. چکیده حرفش این است که برای اینکه بتواند هر چه می خواهد بگوید باید وزنهای تازه ای را به کار ببرد؛ یعنی ملازمه ای برقرار می کرد میان  محتوای غزلش که می خواست «شعر روزگار و بازتاب زمانه » باشد و  این اوزان تازه عروضی.اما هیچگاه نه خودش و نه هوادارانش که او را « نیمای غزل» می دانستند، نتوانستند توضیح دهند  و دلیل قانع کننده ای بیاورند که چرا برای سخن تازه گفتن  و حرف سیاسی و اجتماعی زدن  در غزل و « شعر روزگار » سرودن ، لزوما باید رابطه قراردادی میان افاعیل عروضی را گسست و به اوزانی غریب و نامأنوس غزل گفت. 

  فرم نیمایی و حتی شعر بی وزن منطق روشن قاطع خود را دارد؛ نیما می گفت تساوی کمّی ارکان را به هم می زنم چون می خواهم شعرم را به منطق گفتار نزدیک کنم و قید و بند عروض و قافیه موجب می شود «حشو » بگویم.شاملو هم می گفت من اگر بخواهم حرف  طبیعی خودم را بزنم و «حشو» نگویم اصلا باید وزن عروضی را کنار بگذارم؛ به عبارتی ضرورتی آشکار وملموس و قابل تصدیق و تصور عقلی ، منشأ نو آوری  نیما بود اما « نیمای غزل» نتوانست ملازمه منطقی حال و هوای تازه شعرش را با وزنهای نا آشنا مدلل کند. 

4. اما علت و دلیل اصلی و اساسی این « نو آوری» - که خانم بهبهانی هم جسته گریخته در مطاوی  سخنانش به عبارات و انحاء گوناگون  به آن اشاره کرده است ، شوق و تمایل  او برای « نو آوری » بود؛ به عبارت دیگر نفس این  نو آوری برای او اهمیت تام داشت. سیمین می خواست غزلش « متفاوت » با غزل دیگران باشد و البته به این خواسته اش رسید. با  یک نگاه به غزل سیمین می توان تشخیص داد این غزل سیمین است چون وزنش « خاص » است ؛ چون در غزل قصه تعریف کرده است و چون... 

5.در ساحت مضمون و محتوا باید گفت شعر سیمین یکی از رساترین  صداهای زن غیرسنتی ایران در شعر فارسی است.بخشی از زنان  ایران صدایی خوش طنین تر و ماندگارتر از شعر سیمین برای بازتاب نگاه و درک و دریافت و عواطف و خواسته های خود در شعر فارسی نخواهند یافت. 

6.  اولین شعری که از سیمین در سال 1320 منتشر شد شعری سیاسی و اجتماعی بود.در واقع  دغدغه های اجتماعی و سیاسی همزاد سیمین و شعر او بوده است. سیمین با «سیاست» و حزب توده آغاز کرد و با «سیاست » به پایان رساند. موضع گیریهای سیاسی او نامش را  همواره بر زبانها می  افکند و حضور  رسانه ای اش را استمرار می داد و از دلایل مؤثر رواج شعرش بود. این حرفم به هیچ وجه نافی ارزشهای هنری شعرهای خانم بهبهانی نیست؛ سخن این است که نقش سیاست و نیز - به قول قائلش- « تن کامه سرایی» را در تعیین جایگاه ادبی امروزین سیمین بهبهانی نباید از نظر دور داشت.

7.دوست دارم در پایان این یادداشت بر ایران دوستی و فروتنی و مهربانی مادرانه ای که  از شعر سیمین  می تراود تأکید کنم.ببینید در شعر « دوباره باید ساخت» چه مادرانه و فروتنانه با «جوان ترین ها » سخن  می گوید:

   دوباره باید ساخت- شما! که ما رفتیم         اگر چه ننشستیم ز پای تا رفتیم                    

   خلوص و ایمان بود خدای می داند               صواب اگر کردیم خطا اگر رفتیم                                                                 

    به دستها زنجیر  به چشمها دستار            بگو کجا بردند مگو کجا رفتیم


#شعر_معاصر_ایران،#سیمین_بهبهانی

https://t.me/n00re30yah

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد