می جویمش به رغم مضیق وقت
هرچند هرچه وقتست
مصروف می شود به بطالت!
خیل کتابها که به هر گوشه
پخش و پلا
در انتظار خوانده شدن باز مانده اند
با کاغذ نشانه گواهند
می جویمش ولی چکنم بختک تلاش
در چشم سست رایی و ضعف من
غولی شدست سرکش و افسار ناپذیر
می خواهد از قلمرو امنم کشد به زیر
بین دو ضد هم
حال مرا ببین که چه سان مانده ناگزیر!
با سلام.
معنای زندگانی ما جستوجوی ماست
از جویش مدام نباشد در آن گریز