سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

مکالمه / سعید سلطانی طارمی

         


درخت گفت به رود:

صدات گوش خراش است

همیشه نعره زنان می دوی به سوی خلاء

همیشه شوق رسیدن به آب های بزرگ

تو را  به کام خودآزاری و شتاب می ریزد

من این شتاب و فغان تو را نمی فهمم

صبور و آهسته.


و رود پاسخ داد: 

کنار مانده ای حال ما نمی فهمی.

اگر مسیر تو هم سوی آفتاب این سان

پر افت و خیز و سرازیر و سنگلاخی بود

اگر تو هم سر و تن روی سنگ سنگ مسیر 

کبود می کردی

از این صبوری و آهستگی مسخره وار

سخن نمی گفتی.


درخت ساکت بود 

و داشت بی آرام

 زمینه ی افق دوردست شرقی را

برای سرزدن آفتاب می پایید

                             4/5/99 ونداربن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد