سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

ناکام / محمد رضا راثی پور



همچنان با وسواس 

می زند شانه به آن خرمن از غارت دوران غمرنگ

در دلش بارقه ای 

روشنی می بارد :


خبری باید باشد که سکوت

معبر پچ پچه ها را بسته ست

باید آبستن چیزی باشد این لحظه 

برو ای غم که من امشب بی تو

خلوتی خواهم داشت

با همان کس که تو میدانی و من


یقه پیرهنش را بست

گرهی ساخت سه گوش 

از کراوات حنایی رنگش

اودکلن زد به کت و شلوار دامادی

بار چندم به سوی بالکن رفت

پیرمردی که بجای خون در رگهایش

جریان داشت امید

ولی ارابه مرگ

بر در خانه همسایه 

متوقف شده بود

مرگ با داس درخشانش ، در زیر چراغ کوچه

هی به اسبان سیاهش زد و رفت

عشقباز ناکام

ناسزا بر لب در بستر اندوه خزید!



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد