سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

درگذشت سایه / https://t.me/n00re30yah



 سایه اگر در هر کاری به قول خودش «تنبل» و «بازی‌گوش» بود در کار شعر شش‌دانگ و کوشنده بود.  وسواس داشت.  کمال‌طلب بود. شعرش، هرچه هست، محصول ممارست و مطالعه مستمر اوست. گاهی چند سال برای ساختن غزلی وقت صرف می‌کرد. از چشم‌دیدم می‌نویسم. 


ستون بلاغت غزل سایه،  زبان حافظ و سعدی است و او هشتاد سال شب‌وروز با شعر حافظ و سعدی زیست. 

چند غزل موفق در تتبع سبک مولانا دارد. برای همین چند غزل، دو دوره کلیات شمس تصحیح فروزانفر را کلمه‌به‌کلمه خوانده بود و زیر ابیات و مصرع‌ها و لغات و ترکیبات خط کشیده بود. زنده‌یاد محمد زهرایی می‌خواست این انتخاب‌های سایه را حروف‌چینی کند و شاید هم کرده باشد.

آنچه در وهلهٔ اول می‌توان از سایه آموخت همین ممارست و کمال‌طلبی و وسواس او در کار شعر است.  به این بیت نظامی خیلی اعتقاد داشت: 

آنچه درین پرده نشانت دهند

گر نپسندی به از آنت دهند


چون طبیعت کناره‌جویی داشت و نمی‌خواست به قول خودش بر سر بازار برود،  فرصت کافی برای تکمیل و اصلاح شعرش داشت.


شعر سایه «شرح درد» است؛ درد «انسان». انسانی که بر روی «زمین» می‌زید و باید برای بهروزی بکوشد.  مبارزه کند. راه بهروزی دورناک و صعب و «پر خون» است. سایه این راه را با عشق و امید می‌پیماید. شعر سایه منادی بزرگ عشق است. عشقی که از ساحات تن آدمی آغاز می‌شود و تا آفاق زندگی اجتماعی دامن می‌گسترد. عشقی دست‌دردست امید و انتظار و وفاداری. 


 سیاست مثل خون در رگ شعر سایه روانه است. من داور بی‌طرفی برای قضاوت شعر سایه نیستم. هواخواه شعر او هستم اما گمان نمی‌کنم این سخنم دور از انصاف باشد که سایه اجمالا  شعر را تا حد شعار سیاسی فرونکاسته است.  شعر سایه و بخصوص غزلش کلیت و شمول دارد. حتی شعری که برای موضوع مشخصی سروده شده، غالبا تعمیم‌پذیر است. این ویژگی را از شمول غزل حافظ و سعدی و سمبولیسم اجتماعی نیما  به میراث برده است. 


خویشکاری شاعر خلق زیبایی است و سایه شعرهای خوب و زیبا و موفقی برای لحظات رنگارنگ زندگی ما سروده است. بخشی از مردم باشنده در قلمرو زبان فارسی، با عقاید و سبک‌های مختلف زندگی، با شعر او زیسته‌اند.

سایه عمیقا اعتقاد داشت آنچه شاعر را «نجات می‌دهد»، های‌وهوی و تبلیغات نیست. شعر خوب است. می‌گفت جامعه درنهایت شعر خوب را نگه می‌دارد و شاعر باید فارغ از قال‌وقیل شعر خوب بسازد.

 

 پیرمرد اکنون از آستانه اجبار گذشته و شعرش را به غربال قاضی زمان سپرده است. ذاتش درایت و انصاف. 


خیال می‌کنم سایه در« سفر فلکی»اش هم به انتظار دمیدن سپیده از شب ایران خواهد نشست. به امید روز بهی ایران و بهروزی مردم ایران.

 سفرت به خیر شاعر مهربان...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد