سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

دلنوشته /مرثیه قلم


تو خیابون راه میرفتم امروز، از بزدلی خودم داغون شدم تو مسیر خیلی ناراحت بودم از اینکه چرا از بچگی رگ غیرتمونو بریدن....
دهه شصتیا تو جنگ به دنیا آمدیم توجنگ زندگی کردیم و تو جنگ می میریم
داغونم، داغون بچه ای که هرگز به دنیا نخواهم آورد از ترس اینکه تو کشورم نه تنها خوشی نمی بینه وقطعا به تباهی کشیده میشه
داغونم برای خواهران سرزمینم که الان تمام تلاش خودشونو میکنن که زندگی کنن و سرکوب میشن...
سکوتمان چهل سال فربه کرد اینهارو....
از همه چی ترساندن مارو
کسی نبود بگه مگه بالاتر از سیاهی رنگی هست
و مگر بالاتر از مرگ داریم ازچه می‌ترسید
به چه چیزی دل خوش کرده اید که نمی اندازید بیرون این عرب های بی احساس، و بی وجود و بی ناموس را....
آرام 1401

تو تاریخ خواهند نوشت حکومتی بود که مردم رو کشت به خاطر اینکه قانون اساسی خودش رو اجرا نکنه.....

۱- جمهوری اسلامی؛
مردم معترض اقلیتی ناچیز هستند

۲- شرکت های میهن و دیجی کالا از طرف مردم معترض تحریم شدند

۳- شرکت های میهن و دیجی کالا انواع و اقسام قسم ها رو ادا کردند که به تحریم کنندگان اثبات کنند هیچ رابطه ای با حاکمیت ندارند

نتیجه اول؛
اگر ما اقلیت بودیم تحریم اقلیت در روند کلی درآمدی این دو شرکت نمی توانست نقش چندانی داشته باشد
رفراندوم ناخواسته ای بود

نتیجه دوم؛
آقای جمهوری اسلامی اگر با مردم نباشی همه بهت پشت خواهند کرد حتی میهن و دیجی کالا

انقلاب مشروطه تقریبا تعطیل شده بود
تبریز بود و محله امیرخیز و ستارخان ....

به قول ابراهیم خان سلطانی ؛
این روزها، «زنده نگاه داشتنِ امید» چیزی بیش از «امیدوار بودن» است: نوعی «احترامِ عمیق» به جان‌هایی‌ست که در راهِ یک امیدِ بزرگ از دست رفتند. «امیدوار بودن» یک وضعیتِ روان‌شناختی‌ست، «امید را زنده نگاه داشتن» یک کنش اخلاقی....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد