نمیدانم کسی پیش از این یادآوری کرده یا نه، اما مهدی اخوانثالث (امید) در سرودن شعرِ «قصۀ شهر سنگستان» (از این اوستا، تهران، زمستان، چ ۱۵، ۱۳۹۱، صص ۱۶-۲۷) قطعاً متأثر از شعر درخشانی از ویلیام باتلر ییتس بوده با عنوان «مَرد و صدا»؛ نهتنها این بلکه شعرِ بعدیاش در مجموعۀ از این اوستا یعنی «مرد و مرکب» را نیز با الگوبرداری از نحو عنوان شعر ییتس نامگذاری کرده است.
«صدا» هم که، میدانید، در اصل یعنی پژواک، و اخوان به این معنیِ واژه در شعر «قصۀ شهر سنگستان» عنایت تام داشته.
محمدرضای شفیعیکدکنی، در حاشیۀ بحث از «نقشهای قافیه در ساختار شعر» (موسیقی شعر، ص ۷۳، ح)، احتمال داده که اخوانثالث در بهرهگیری از امکانات بازگشتیِ صدا (پژواک) در شعرِ «قصۀ شهر سنگستان» ـــکه ظاهراً در شعر معاصر فارسی اولین نمونه از نوع خودش استـــ ملهم از قطعهای از امیرخسرو دهلوی بوده:
«رفتم سوی حظیره و بگْریستم بهزار
از بهرِ دوستان که اسیرِ فنا شدند
”ایشان کجا شدند“ چو گفتم حظیره نیز
داد از صدا جواب که ”اینان کجا شدند“»
(شفیعی این قطعه را از سفینۀ فرخ [۲/ ۳۷۲] نقل کرده. دسترس به دیوان امیرخسرو ندارم و در گنجور هم فقط یک غزل هست با این وزن و قافیه که دو بیت بالا را ندارد، با این مطلع: «یاران که بودهاند ندانم کجا شدند/ یا رب، چه روز بود که از ما جدا شدند». من هم ندانم.)
اما حقیقت مسلّم این است ـــغیب میگویمـــ که اخوانثالث توسط ابراهیم مکلا با شعر ییتس مواجه شده (مکلا برایش خوانده یا ترجمه کرده داده بخواند) و یادش افتاده به بیت معروفی از سعدی:
«گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کاری هست»
و در یکی از آن اوجیاتِ شعورِ نبویِ سبزِ خود، در ترکیبی جذاب، «سنگ» و «صدا» را ضربدر «کاری/آری هست» کرده و به «سنگستان» و «غار» و «رستگاری نیست» و «آری نیست» رسیده و درواقع ابتکار سعدی را تحتتأثیر کارِ ییتس ارتقا داده: پارهای از جمله را از وسط واژه، عیناً، طوری همچون صدا برگردانده و نقل کرده که معنی دیگری از آن برمیآید همسو با نگرش راوی.
میدانم که خودتان ماشاءالله همگی واردید و میدانید، اما باز برای آن تکوتوکِ آنتهنشستۀ غریبافتادۀ محتملاًدراینموردنادانباش میگویم:
ته مصرع دوم بیت سعدی را چهار جورِ اندکمتفاوت میتوان نقطهگذاری و قرائت کرد: دو جورش با نقلقول غیرمستقیم و در یکی با یک واژه شمردنِ «کاری» (در و دیوار گواهی بدهد کاری هست) و در دیگری با دو واژه گرفتنش (در و دیوار گواهی بدهد کآری هست) و دو جور دیگرش با نقلقول مستقیم و در یکی با یک واژه شمردنِ «کاری» (در و دیوار گواهی بدهد: «کاری هست!») و در دیگری با دو واژه دیدنش (در و دیوار گواهی بدهد ک«آری، هست!»)؛ قرائتبهقرائت جذابتر.