سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

حذف ادبیات /فرهاد قنبری


این را باید مدام با خود تکرار کنیم که سینمای بدون ادبیات، موسیقی بدون ادبیات، فرهنگ بدون ادبیات، اجتماع بدون ادبیات، و علوم انسانی بدون ادبیات، موسیقی و سینما و فرهنگ و اجتماعی و علومی مبتذل و سطحی است.
اگر می‌خواهیم بدانیم که چرا موسیقی پاپ ایرانی به چنین قهقرایی رفته‌است باید به مدارس‌ و دانشگاه‌هایمان برگردیم و ببینیم که چگونه شعر و ادبیات را از واحدهای درسی و کتب دانش‌آموزان‌مان و دانشجوهایمان حذف کرده‌ایم.
اگر می‌خواهیم بدانیم که چرا سینمای کشورمان به چنین قهقرایی رفته‌است و هر جفنگِ بی‌سروتهی به پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمای کشورمان تبدیل می‌شود، باید دوباره به دانشگاه و مدارس‌مان برگردیم و ببینیم که چگونه داستان و نمایش‌نامه و شعر را از واحدهای درسی دانش‌آموزانمان حذف کرده‌ایم.
اگر می‌خواهیم بدانیم چرا تفکر انتقادی و پرسشگر در جامعه از میان رفته‌است و همگی به مصرف‌کننده‌های صِرف کالاها و اخبار دم‌دستی صفحات مجازی تبدیل شده‌ایم، دوباره باید به مدارس‌مان برگردیم و ببینیم که چگونه ادبیات را از واحدهای درسی دانش‌آموزانمان حذف کرده‌ایم.‌
اگر می‌خواهیم بدانیم چرا این میزان‌حمله به زبان و ادبیات فارسی در جامعه رواج پیدا کرده‌است، باید به مدارس‌ و دانشگاه‌هایمان برگردیم و ببینیم که چگونه ادبیات روزبه‌روز تهی از محتوا و اندیشه شده و سخنرانی و دلنوشته و شعرهای سطحی به نام ادبیات (آن هم عموما به معلمانی که چندان شناخت و علاقه‌ای به ادبیات ندارند) ارائه و تدریس می‌شود.
اگر می خواهیم بدانیم چرا علوم انسانیمان این میزان نازا و عقیم است، دوباره باید برگردیم به مدارس و نظام آموزشیمان و ببینیم که چگونه ادبیات به حاشیه رانده شده و به چشم تفننی بی مصرف نگریسته می شود.
اگر می خواهیم بدانیم چرا در دو سه دهه اخیر هر خزعبلی به اسم شعر و بیان عقده های سرکوب شده جنسی به اسم رمان و داستان چاپ و منتشر می شود، دوباره باید برگردیم به مدارس و جایگاه متون ادبی را از نظر بگذرانیم.

ادبیات با خاطره‌نوشت و دلنوشته و انشاء نویسی (به آن مفهومی که می‌شناسیم) و هرزه‌نگاری متفاوت است.
عموم کتاب‌هایی که در سالهای اخیر به اسم ادبیات و شعر و نمایشنامه و داستان در کشورمان چاپ می‌شود، هیچ ارتباطی با شعر و ادبیات ندارد.
همانطور که هر خزعبل قافیه‌داری شعر نیست، هر متن بی سروتهی هم نمایشنامه و داستان و در کل ادبیات نیست و این بلایی است که با حذف و نادیده گرفتن ادبیات سر جامعه آمده است.

دانش بدون توانایی درست‌خواندن و درست‌نوشتن، دانشی تهی از محتواست. ادبیات تخیل و روح پرسشگر و انتقادی جامعه را بیدار می‌کند. ادبیات رواداری و تعامل و پذیرش غیر را می‌آموزد. ادبیات ذوق زیبایی‌شناسی انسان‌ها را وسعت می‌بخشد و جهان جدید و به مراتب بزرگتری را مقابل دیدگانشان قرار می دهد.

@kharmagaas

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد