سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

کنایه / محمد علی شاکری یکتا



*
مردی نشسته گوشه ی دیواری
مردی که کوله پشتی خیسش را
پر کرده از ترانه ی توفان ها
متن کتیبه های کهن در دست
اوراق جادُوانه ی نو در پیش
بر پرده پرده مردمک چشمش
سوزاست وسوزش است و فرو رفتن
لب می زند کنایه زنان با خود
خوشدل به یاد نم نم باران ها :

دور است و دور شهر چراغ اندود
گسترده بر فلات شکیبایی
ابر است و ابر،
روشن و باران خیز.
پرپر زنان پرنده که می چرخد
همراه باد
بر کوچه سار،
صاعقه می تازد
با تازیانه ای همه آتش بیز
جغرافیای ذهن زمین ، گویا
تاریخ دودمان زمان خوانا
در فصل تازه ای که شب و روزش
بر شاخه ها جوانه چو جان بگرفت
ادارک  ،
زنده ماندن و رُستن ها
باران اگر به خاک تشنه فروبارید
احساس ،
دل به ریشه سپردن ها.
سُرنا زنان کنار خیابان ها
آهنگ چاوشانه خبر می داد
اینک دوباره جشن تباهی ها
در فتح هیچ و پوچ وهیابانگی
در بزم فاتحانه ی زشتی ها
رقص ست و شنگی است و سُرودانه
با قیل و قال و همهمه ی شادی
من پاره پاره می شوم از اندوه
در آسمان ابری آزادی!

14 اسفند94


سروده ای از دفتر چاپ نشده ی  " سرگردانی در آینه های شکسته"
اسفند 94

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد