سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

نفرین / امید نقوی


از ازل بذرِ زخم می‌کاری، تا ابد بارِ درد می‌چینی
ای وطن! ای اسیر پنجهٔ دیو!  مبتلای کدام نفرینی!؟

شاخه‌هایت یکی یکی خشکید، ریشه‌هایت ز غُصّه پوسیدند
ای بلند آشیانهٔ ققنوس! از کلاغان دون چه می‌بینی!؟

ای همایون زمین، «هُمای»َت کو!؟ شادی و رونق و صفایت کو؟
کاش می‌مُردم و نمی‌دیدم، که به خاک سیاه بنشینی

که شغالان به خانه لانه کنند، خزه‌ها هر طرف جوانه کنند
بشنوی در سراسر بر و بوم، هر زمان بانگ بوم غمگینی

ا#
بعدِ اسفندها بهاری نیست، پشت این کوه‌ها سواری نیست
بارِ آوارِ این چهل ساله، می‌کند روی خانه سنگینی

ماتِ بازیّ روزگار شدیم، بی‌خبر ناگهان شکار شدیم
مانده در چنگ اژدهای دو سر، در لوای حکومت دینی

#امید_نقوی

بهمن‌ماه ١۴٠٢

@omid_naghavi

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد