چهار خطی:
از گردش چرخ واژگون میگریم
وز جور زمانه بین که چون میگریم
با قد خمیده، چون صراحی شب و روز
در قهقههام، ولیک خون میگریم.
خان احمد گیلانی
درگذشته 1004 ق.
●
جوش خوردن بعضی وقایع تاریخی با تاریخ رباعی فارسی، حکایات جالبی پدید آورده است. رباعی بالا نیز در تاریخ رباعی، چنین وضعیتی دارد. خان احمد کارکیای گیلانی، حکومت گیلان و شهرهای اطراف را به میراث از پدران خویش داشت و سی سال حاکم گیلانات بود. در دربار او نوازنده مشهوری بود به نام استاد زیتون که کمانچه را به مهارت مینواخت. شاه طهماسب، نوازنده او را به دربار خود خواند. خان احمد، درخواست شاه طهماسب را اجابت نکرد. خود استاد زیتون هم تمایلی به این سفر نداشت. شاه طهماسب لشکر به گیلان کشید و خان احمد را در قلعهای موسوم به «قهقهه»، زندانی کرد. به جهت آن نافرمانی، حبس او 12 سال طول کشید. استاد زیتون نیز جان بر سر این کار گذاشت و به فرمان شاه کشته شد. خان احمد در زندان، رباعی بالا را سرود (عرفات العاشقین، ج 1، 568).
●
گویند چون رباعی را به شاه رسانیدند، این رباعی را در پاسخ او فرستاد (هفت اقلیم، ج 2، 1292):
آن روز که کارت همگی قهقهه بود
از رای تو تا به مملکت صدمهه بود
امروز در این قهقهه با گریه بساز
کآن قهقهه را نتیجه این «قهقهه» بود.
●
«قهقهه» در رباعی خان احمد گیلانی ایهامی خوشایند یافته و بر ابعاد هنری رباعی، چیزی افزوده است. خنده صراحی، تصویری آشنا در شعر فارسی است. صدایی که هنگام فرو ریختن شراب از لوله صراحی بر میآمده، تداعیگر قهقهه بوده است. دهانه جام نیز همچون دهانی به خنده گشوده، به نظر میآمده است. شراب، از جهت سرخی به خون شبیه است و از طرفی، همچون خونی است که از رگهای تاک برآمده است. از همین رو، حافظ فرموده: با دل خونین، لب خندان بیاور همچو جام. تشبیه قد خمیده به شکل فیزیکی صراحی، شدت و حدّت وجه انسانی و عاطفی رباعی را دو چندان کرده است. در این فضای درهم تنیده تخیل و احساس، درک جوانب هنری رباعی خان احمد گیلانی، لذت بیشتری به مخاطب میبخشد.
●
واقعیت این است که خان احمد گیلانی، علاوه بر آنکه نیمنگاهی به سنت ادبی داشته و تصویرهای خود را از این سنت وام ستانده، در لفظ و لغت و ردیف و قافیه نیز وامدار یکی از رباعیات کهن فارسی است؛ تا آنجا که میتوان او را به سرقت ادبی هم متهم داشت. یمین اصفهانی از شاعران قرن هفتم، سه قرن پیش از او گفته است (نزهة المجالس، 142):
رحم آر کز اندازه برون میگریم
وآن گاه به حیله بین که چون میگریم
چون شیشه می، میان مجلس به دروغ
در قهقههام، ولیک خون میگریم.
در جستجوی سرچشمههای رباعی، حتی میتوان از این رباعی رکنالدین دعویدار قمی، دیگر شاعر قرن هفتم ق، هم یاد کرد (دیوان، ص 224):
هر لحظه ز سوز سینه خون میگریم
از حسرت آن گزینه خون میگریم
با خون جگر، چو جام خوش میخندم
با قهقهه چون قنینه خون میگریم.
(قنینه: جام شراب)
●●
"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4