سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

​دیدگاه نادر نادرپور درباره سیاوش کسرایی

به مناسبت سالروز درگذشت سیاوش کسرایی؛


کسرایی به رغم ادعای تعهدش، شاعر بزمی است
 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۰
 
 
نادر نادرپور در بیان دیدگاه‌اش درباره سیاوش کسرایی گفته بود: سیاوش کسرایی، به رغم ادعای تعهدش، شاعر بزمی است که حتی در منظومه «آرش کمانگیر» نیز زبان حماسی ندارد.
 
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نوزدهم بهمن‌ماه سالمرگ سیاوش کسرایی، شاعر بزرگ کشورمان است. طی روزهای گذشته کتابی با عنوان «طفل صد ساله‌ای به نام شعر نو» از سوی انتشارات کتاب پارسه منتشر شده است که در این اثر صدرالدین الهی، روزنامه‌نگار پیشکسوت و شناخته شده به گپ‌و‌گفت با نادر نادرپور درباره شعرنو، شاعران شعر نو و جریان‌های این گونه از شعر پرداخته است.
 
صدرالدین الهی در این گفت‌وگوی طولانی درباره سیاوش کسرایی از نادرپور سوال می‌کند که متن این پرسش و پاسخ در ادامه آمده است.
 
سیاوش کسرایی در دوره‌ای از شاعری‌اش نوعی نیمای تکامل یافته سیاسی بود بدون آنکه تیزپری‌های تخیلی نیمایی را داشته باشد و در دوران اخیر، تیزپری‌های خیالش جالب است ولی دیگر در حد نیما نیست. شما درباره کسرایی چه عقیده‌ای دارید؟
شاید سیاوش کسرایی، دست‌کم، در بخشی از دوران شاعری خویش لحن و لغات نیما را بهتر از هر کس دیگر تقلید کرده باشد:
ای بهار، ای میهمان دیر آینده
کم کمک این خانه آماده‌ست
تک درخت خانه همسایه  ما هم
برگ‌های تازه‌ای داده‌ست
گاه‌گاهی هم
همره پرواز ابری در گذار باد
بوی عطر نارس گل‌های کوهی را
در نفس پیچیده‌ام آزاد
 
و باز شاید این توفیقی که کسرایی در پیروی از نیما داشته زاده ارادت بی‌شائبه‌ای بوده باشد که همیشه این یک نسبت به آن یک احساس کرده است. اما کسرایی فقط مقلد نیما نبوده و گاه‌گاه از سایر شاعران معاصرش نیز تاثیر پذیرفته و به یمن تجربه‌هایی که از تقلید نیما و تاثیر دیگران اندوخته، زبانی ویژه خود یافته است که گرچه بی‌نقص و استوار نیست، گاه رنگین و دلپذیر است.

بر روی هم، می‌توان گفت کسرایی نیز، مثل آن سه تن قبلی (سهراب سپهری، اسماعیل شاهرودی و منوچهر شیبانی)، به سبب سبکباری و کم اطلاعی از شعر پیشینیان، فقط زبان نیما را می‌شناخته ولی در کار تقلید از اغلب مقلدان او موفق‌تر بوده و آن‌گاه به دلیل طبع گرم و ذوق سیالش از هر چمن گلی چیده و از هر شاعر نکته‌ای آموخته و همه این‌ها را در شعر خود به کار بسته است.

داوری امروزین من درباره کسرایی این است که چیزی بر یافته‌های نیما نیفزوده، اما در ضمن تقلید از شیوه بیانش زبانی خوش‌آیندتر از زبان او آفریده و مع‌ذلک با فاصله‌ای بعید در قفای وی ایستاده است و بخشی از سخنش نیز، که غیر نیمایی بوده، به دلیل تعهدی سیاسی که از دیرباز به آن سر سپرده استقلالی برای قلمرو شاعرانه‌اش تحصیل نکرده است.

کوتاه سخن آنکه، سیاوش کسرایی، به رغم ادعای تعهدش، شاعر بزمی است که حتی در منظومه «آرش کمانگیر» نیز زبان حماسی ندارد و فاصله رنگینی طبعش هم با بزرگی شاعرانه چندان اندک نیست:
ای عطر ریخته
عطر گریخته
دل عطردان خالی و پر انتظار تست
غم یادگار توست.
نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی عاطف‌راد چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 19:18 http://www.atefrad.com

سلام. همین‌طور است. اصولن نادرپور هرگز منتقد خوبی نبود و نه شیوه‌ی علمی نقد را می‌دانست و نه شخصیتش طوری بود که به او اجازه دهد نقد منصفانه و غیر مغرضانه داشته باشد. او شاعری بیش از حد خودپسند و از خودراضی بود که چشم دیدن هیچ شاعری را محبوبتر و مطرحتر از خودش نداشت و در مجموع شاعری حسود و خودبین بود، برای همین هم خواسته یا ناخواسته و دانسته یا نادانسته صحبت هر شاعر دیگری که می‌شد عیبی بر او می‌گذاشت و سعی می‌کرد او را کوچک و بی‌هنر جلوه دهد یا هنرش را بیالاید.

راثی پور چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 12:42

آدرس مطلب من

https://banvit.blogsky.com/1395/09/23/post-518/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%A2%D8%B1%D8%B4-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%88%D9%85-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B1%D8%A7%D8%AB%DB%8C-%D9%BE%D9%88%D8%B1

راثی پور چهارشنبه 6 فروردین 1399 ساعت 12:40

سلام و عرض ادب.بنده حقیر در معرفی کتاب حماسه آرش سروده مهرداد اوستا سعی کرده ام ویژگی های کار مرحوم کسرایی را بطور خلاصه بیان کنم.
نظر بنده حقیر اینست که مرحوم نادر پور با همه تسلطی که به شعر و تصویر آفرینی داشت درزمینه نقد گاها جانب انصاف را رعایت نکرده است.

مهدی عاطف‌راد سه‌شنبه 5 فروردین 1399 ساعت 21:00 http://www.atefrad.com

آن‌که شاعر بزمی است جناب نادرپور است نه سیاوش کسرایی. سیاوش کسرایی شاعری اجتماعی- مردمی است و شعرش از کسانی چون نادرپور که شاعرانی رمانتیک و احساساتی‌سرا بودند خیلی جلوتر و بالاتر و نزدیکتر به نیما یوشیج ایستاده است. آرش کمانگیر هم هرگز ادعا نداشته که شعری حماسی است بلکه هم خود کسرایی و هم مناسبتی که آرش تحت تأثیر آن سروده شده، به روشنی نشان می‌دهد که این یک شعر تراژیک- استوره‌ای است و تراژدیهای نمایشی کهن را به یادمی‌آورد، مانند استوره‌ی تراژیک پرومته در زنجیر.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد