سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

آخرین امید / اقبال مظفری


اگر لحظه‌هامان تهی ماند

و دست و دل و دیده خالی شد از عشق

غزل، سایه‌ای داشت

تغنی، سرشکی

وناشاد خنیاگری پیر

که گه‌گاه

سرودی به سحر قلم ساز می‌کرد

وزین تنگنای شبِ تیره 

راهی

به آفاق ِ روح و رها ، باز می‌کرد.

ولی سایه‌هایی هنوز از ورای شب و روز

در این جا و آن جا

به دیده، نمی می‌نشانند

واندوه ناکان و دریا دلانی

سرشکی بر این داغ ها می‌فشانند.

امیدی ولی نیست

و دیری‌است

خنیاگر رندِ آفاق

در افسانه گون خلوتی ، بیش از پیش

به طرف یقین و گمان

سایه افکنده بر خویش!


پاییز 1369

#اقبال_مظفری 



شعری از "اقبال مظفری" در خاموشی (م. امید) از مجموعه‌ی " بر مدار شورش‌و شیدایی/ انتشارات زمانه/ 1372/ صفحه‌ی 36

https://telegram.me/mohammadjalilmozaffari

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد