بررسی شعر کوتاه توسط ادیبان
احمد پوری: اقبال به شعر کوتاه بهعلت فشردگی زندگی مردم است
شعر کوتاه را نمیتوان نوع خاصی از شعر درنظر گرفت؛ بلکه شعر کوتاه نوعی از شعر است که گاهی شاعر میتواند با استفاده از آن، حسش را بگوید و گاهی هم نمیتواند. درواقع، شاعری که شعر میگوید، گاهی احساسش را در شعر کوتاه بیان میکند و گاهی هم به شعر بلند روی میآورد. البته در شاعران جدید امروز اقبال به شعر کوتاه زیادتر شده است.
معیار ارزشگذاری یک شعر، کمیت آن نیست؛ شعر باید ذات شعری داشته باشد. شعر حتا میتواند بسیار کوتاه باشد؛
اگر اکنون مرز شعر کوتاه با انواع دیگر گونههای ادبی مانند جملههای قصار قاطی شده است، این به خاطر ویژگی شعر کوتاه نیست که این اتفاق افتاده؛ اگر شعر هرچه کوتاه باشد، اما ویژگیهای شعر را داشته باشد، خودش را نشان میدهد؛ مگر اینکه بخواهیم معیار شعر را تعداد سطرهای آن بدانیم.
به هر حال، شعر کوتاه راحتتر خوانده میشود و با آن راحتتر میشود ارتباط گرفت و میتواند پلی باشد برای کسانی که حوصلهی خواندن شعرهای بلند را ندارند.
حمیدرضا شکارسری: شعر کوتاه با زندگی اجتماعی مردم هماهنگ است
این سالها نه تنها در قالب نو؛ بلکه در قالبهای سنتی هم تمایل به کوتاهسرایی وجود دارد؛ یعنی ما رجعتی مجدد به قالبهای رباعی و دوبیتی داریم و از سرودن شعرهای طولانی سابق خبری نیست.
وقتی اتفاقی از حالت یگانه به اتفاقی جاری و مستمر تبدیل میشود، باید دلایلی داشته باشد. گرایش به شعر کوتاه هم دلیل جامعهشناختی دارد و هم دلایل دیگر. از دلایل جامعهشناختی اینکه مخاطب ما اکنون کمترین زمان را دارد تا با آثار هنری در ارتباط باشد، زندگی او زندگی پرمشغلهای است و به لحاظ اقتصادی باید زمان زیادی را صرف کار کردن در خارج از خانه کند؛ در نتیجه، امکان رویارویی او با آثار هنری و ادبی کم است. این موضوع باعث شده موقعیتی به وجود بیاید تا هنرمند به دنبال مخاطب حرکت کند و درواقع، خودش را با مخاطب وفق دهد.
از دیگرسو ما با تکنولوژیهای نو مواجه هستیم؛ مانند پیام کوتاه در تلفن همراه و اینترنت، که در واقع، محل بازدید است؛ نه محل اقامت. مخاطب اینترنت رابطهای توریستی دارد و فقط بازدیدکننده است؛ در نتیجه، گسترش فضای ادبی در اینترنت و ارسال متن از طریق پیامک، جریان کوتاهسرایی را تقویت کرده و آنرا به جریانی پرشمار بدل کرده است.
در سرایش کار کوتاه، رعایت ساختار معنایی و زبانی آسان است؛ اما بیان حرفهای بزرگ و شاعرانه در بیان جزءنگارانه و عینی امروز دشوار است. همین است که فضای شعر کوتاه با جملات قصار و کاریکلماتور اشتباه گرفته میشود.
سیدعلی صالحی: آیندهی شعر کوتاه محشر است
مهمترین دلیل گرایش به شعر کوتاه، شتابِ زندگی شهری است؛ این پاسخ، جواب نهایی است؛ اما اینطور - به شکل اَخَص - نیست. شعر کوتاه - از حیث کمیت - یکی از میراثهای ادبی ماست. باید از ریشهها و تاریخ دور شروع کرد، در گاتهای اوستا میتوان به سرچشمهها رسید. هریشنا (شعر + دعا) روایتی است که خود از چند پاره روایت به وجود آمده، هر پاره روایت را «هات» گفتهاند. «هات» همان دَمِ گفتار است، نَفَسِ گفته است، چگالی گفتار است. این پارههای بینظیر، نخستین شعرهای کوتاه در تمدن و فرهنگ و ادبیاتِ باستانی ما به شمار میروند و بعد در عصر ساسانیان، اشکال دیگری مثل فهلویات و خسروانیها در ادامهی «هاتها» خلق میشوند و این مسیر تا امروز کشیده شده است.
جلیل صفربیگی: شعر فارسی با شعر کوتاه آغاز شده است
به نظر من، شعر کوتاه هیچگونه برتری یا کمتری نسبت به سایر ژانرهای شعر ندارد. اینکه گفته میشود اقبال به شعر کوتاه زیاد شده است، تنها منحصر به اکنون نیست؛ بلکه ما از دیرباز در شعر فارسی به شعر کوتاه اقبال داشتهایم. ما قالبهایی چون دوبیتی و رباعی را داریم و قدیمیترین قالب شعر ایرانی، قالبی به نام «خسروانی» است.
در همهی ادوار، شعر فارسی رسانه بوده است؛ اما شعر کوتاه، رسانهای خاص بوده و این بار خاص را قالبی چون رباعی بر عهده گرفته است. قصیده قالبی است که در دربار استفاده میشده و بیشتر از آن برای مدح شاهان بهره گرفته میشده؛ اما قالبی چون رباعی در خدمت مردم بوده و با آن انتقادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بیان میشده که به سادگی دهان به دهان منتقل میشده است. بداههسرایی نیز که یکی از خاستگاههای رباعی است، به استقبال از آن کمک کرده است.
مفتون امینی: شعر کوتاه شعر کوچک نیست
شعر کوتاه مساوی با شعر کوچک نیست؛ شعر ممکن است بزرگ و ارزشمند باشد؛ اما رباعی باشد. برخی خیال میکنند اگر شعر کوتاه شد، دیگر آرایش زبانی و صناعی ندارد.
برخی چون اصطلاحات را نمیدانند، تا جملهای زیبا شد، به آن شعر می گویند؛ در حالیکه اکثر شعرهای کوتاهی را که من میبینم، ارزش هنری و آهنگ ندارند. در شعر کوتاه، کلمات باید روی هم بخوابند و سلیس باشند. برخی فکر میکنند اگر نکتهای در شعر باشد، کافی است؛ در حالیکه اگر شعر زیبایی هنری نداشته باشد، به جملات قصار، نصیحت و حکایت نزدیک میشود. شعر کوتاه و هایکو با شعارهای اخلاقی نزدیکی ندارند.
از نظر من، شاعر اراده کند، میتواند شعر را در همین میزان یعنی 15 تا 20 سطر ارائه بدهد. بیشتر از این، حوصله را سر میبرد. شعر اصولا در سطر بیستم تمام میشود و در ادامه فقط کش میآید؛ زیرا شاعران فکر میکنند هرچه شعر طولانی باشد، بهتر است. یکی از ویژگیهای شعر خوب این است که با ادبیات امتزاج داشته باشد و رگههایی از ادبیات در شعر باشد. این المانها برای خوب تمام کردن هر شعری لازم است. شعر باید ادبیات داشته باشد. ما همزمان، هم ادبیات کوچه را و هم ادبیات فاخر را میخواهیم.
شعر کوتاه مساوی با شعر کوچک نیست؛ شعر ممکن است بزرگ و ارزشمند باشد؛ اما رباعی باشد. برخی خیال میکنند اگر شعر کوتاه شد، دیگر آرایش زبانی و صناعی ندارد.
اکبر اکسیر: شعر کوتاه میتواند برای مخاطب امروز بهترین قالب باشد
از دههی 70 که میشود به نوعی آن را دههی ملی شدن شعر فارسی نامید، شعر از نظر قد، قالبهای مختلفی را آزمود و شعر کوتاه توانست جایگاه ویژهی خود را به دست آورد.
سابقهی شعر کوتاه در شعر ما امری امروزی و جدید نیست. از آغاز پیدایش شعر معاصر و در دهههای 40 و 50، کارگاههای شاعران و صفحات مطبوعات ادبی، با نظارت و مدیریت شاعران، نوگرایی و نوعی از شعر کوتاه را ارائه دادند که به «طرح» یا «شعرک» معروف شد؛ شعرهایی کوتاه از نظر ساختار و مفهوم همپای شعرهای بلند کاربرد داشت. محمد زهری در مجموعهی شعر کوتاهش، «مشت در جیب»، با مطلع «شبی از شبها»، شعرهای کوتاه درخشانی را به یادگار گذاشت. بیژن جلالی نیز در «روزانهها»یش، شعر «ساقهی کوتاه» را به دوستداران شعر کوتاه تقدیم کرد.
استفاده از رسانههای مجازی توسط شاعران جوان، در تولید مخاطبان شعر کوتاه مؤثرتر بود؛ شعری که در مدت کوتاه بتواند مفاهیم عالی را در کمترین مطلعها به نمایش بگذارد. از این جهت ما میتوانیم شعر کوتاه را شعر برتر دههی 80 بدانیم و ادامهی آن را در دههی 90 در بین شاعران دنبال کنیم.
هر شعری که آنِ حافظانه را داشته باشد و علاوه بر صنایع شعری، کیفیت و ویژگیهای اصلی را که یک متن را از شعر جدا میکند، داشته باشد، ارزشمند است. شعر باید لذتی به شاعر دهد و او را با دنیایی از مفاهیم آشنا کند و لذتی به خواننده دهد؛ وگرنه کمیت مهم نیست.
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان