سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سی سه‌گانی / علیرضا فولادی




1

آسمان با دل تنگم گریان...؛

روی چترم باران...،

زیر چترم باران....


2

حیرانم از این حس؛

گلها همه زیبا،

من عاشق نرگس.


3

از خدایان پر،

وز خدا خالی‌ست؛

قلب ما سرزمینِ اشغالی‌ست.


4

برای او همین دو بال بس بود؛

دو بال ِ میلهمیله؛

پرنده یک قفس بود.


 5

بسیار دشوار است،

ماندن میان برگ و بی‌برگی؛

آه از میانمرگی!


6

لبخند می‌زنیم که: «رنجیده‌ست...»؛

گاهی ترور،

شلّیکِ حرفهای نسنجیده‌ست.

7

فکرِ مردارِ تازه‌اش در سر،

چشمِ این‌یک، به مرگِ آن‌دیگر؛

 لاشخور، از عقاب، تنهاتر.


8

گیسو به باد داد و مرا بر باد؛

با هستی‌ام چه می‌کند این آشوب،

این بهترین بهانه‌ی استبداد!


9

از میانِ تمامِ این گلها

آه! تنها یکی شکفته نشد:

دوستت دارمی که گفته نشد.


10

خشکسالی، سرِ شوخی دارد؛

چارده قرن، گذشته‌ست و هنوز

کربلا می‌بارد.


11

هرچند به ماندنش در این دنیا

جز تا سرِ ظهر، دل نمی‌بندد،

آدم‌برفی همیشه می‌خندد.


12

عشق من هم زمینی‌ست، اما

عین پاکی‌ست؛

عشق‌ من زیرخاکی‌ست.


13

این اوجِ یک تلاقیِ زیباست:

ساحل، همیشه اوّلِ دریا،

دریا، همیشه آخرِ دنیاست.


14

اگر تشنه بودیم،

اگر چشم‌درراه باران نشستیم،

چرا چترمان را نبستیم؟


15

دلخسته‌ام از این‌همه آدم‌حرفی؛

دلتنگ توام،

آدم‌برفی!


16

جا به جا آتشی برقرار است،

تا سیاوش چه اندیشه دارد؛

مرگ در ذهن ما ریشه دارد.


17

ماه، در پیش خورشید

بی‌فروغ است؛

عشق 2وم، 2روغ است.


18

پیچکی با نخ پوسیده‌ی خود گفت:

برنیاید به هوس، عشق؛

اعتماد است و سپس، عشق.


19

من که در عشق، سختم،

چند روز است،

عاشق یک درختم.


20

فردا...، همیشه فردا...، بس کن!

ای کاش زیر و رو شود «ای کاش»!

یک روز هم تو منجیِ خود باش!


 21

زندگی جنگِ سرد است؛

مرگ سخت است، اما

زندگی کارِ مردانِ مرد است.


22

ابرِ یک شهر، کمی بر سرِ جنگل بارید،

شیرها پیر شدند،

موشها شیر شدند.


23

دل به نوروز و کهنه‌روز نبند!

تا زمانی که سالها خوره‌اند،

عیدها ماهیانِ دلهره‌اند.


24

ای کاش عمری زنده باشد جوجه‌تیغی!

با خارهایش،

همواره دشمن می‌تراشد جوجه‌تیغی.


25

در خودش اسیر،

می‌رسد چه دیر،

لاک‌پشت پیر!


26

مرگ هم یک بهانه‌ست؛

باید از خود سفر کرد؛

زندگی، حسِّ یک رودخانه‌ست.


27

قلابِ تو در آب...،

من، پیشِ تو بر ساحلِ حسرت...،

من، ماهیِ بیتاب....


28

تلخ یا شیرین،

هرچه هست، این است؛

زندگی لیموی شیرین است.


29

آرام! اینجا زمین است؛

شاعر که باشی، برایت

پاییز، میدان مین است.


30

جنگ، یک حرفِ دیگر است، اما

خواه ناخواه زنده از خونیم؛

ما به گلهای سرخ، مدیونیم.

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مریم صابری پنج‌شنبه 25 تیر 1394 ساعت 19:50 http://www.taakestan.blogfa.com

درود بر اساتید بزرگوار و پرتلاش سیولیشه...

و درود و ارادت خدمت دکتر فولادی بزرگوار و سپاس از سه گانی های خوب و عمیق و زیبایشان...

سلام پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 18:52 http://www.alirezafouladi.blogfa.com

سلام و ارادت فراوان خدمت استاد آقامجیدی و استاد بیلویردی.
همیشه هایتان سرشار از خوبیها.

کوروش آقامجیدی یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 04:53

درود ، درود فراوان استاد
این همه کار خوب را یکجا خواندن ، بیش از لذت ، سرخوش و حیرت با خود می آورد
برقرار باشید . زیبا ببینید و همچنان زیبا بسراید .

توکل شنبه 6 تیر 1394 ساعت 06:43

سلام استاد

کارهای زیبائی بود

نیلوفر یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 03:38 http://nilooee21.mihanblog.com/

در جهان تنها کسی پیروز می شود که به امید دیگران ننشیند و همه چیز را از خود بخواهد.((فریدریش شیلر))
96518

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد