یک لحظه شعر می شوم
تاباد
سرشار از انرژی واحساس
با های وهوی خویش برانگیزدم به رقص
دست افشان
پاکوبان
تا خواب باغ خفته بیاشوبم
یک لحظه می گریزم از این
تاریک چار گوش
یک لحظه شعر می شوم و در
اندام لخت و عور درخت انار،سخت
می پیچم
فردا هزار واژه ی سبز و بکر
پیراهنی ست تازه که او می کند به تن
فردا
روز تولد
زنگوله های شعر من
ظریفه رویین
بإسلام
وبلاگ موثری دارید
اگر إز بانو روبین سماره تماس دارید ممنون می شوم
نه متاسفانه
درود جناب راثی پور ،
ممنون می شوم اگر هم عنوان شعر و هم سطر آخر شعر را به این صورت
اصلاح بفرمایید :
"زنگوله های قرمز شعر من"
باسپاس فراوان روئین