سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

یک سوزن در انبار کاه / رویا صدر

پیدا کردن سوزن در انبار کاه اگرچه به امری محال می‌ماند ولی ازآنجاکه امر محال ممکن است، افراد زیر اگر با چنین پدیده‌ای روبرو شوند این‌طوری می‌کنند:

یک انقلابی: انبار را به جرم مخفی کردن سوزن بر سر ساکنانش خراب می‌کند و روی مخروبه‌ها یک انبار کاه جدید می‌سازد با این امید که سوزن را در آن پیدا کنند.

یک مدیر اقتصادی خصولتی: سوزن را پیش‌فروش می‌کند تا بعدها سر صبر دنبالش بگردند.

یک فعال اولترا اپوزیسیون: برای پیدا کردن سوزن تقاضای بمباران انبار کاه به همراه ساکنینش را تقدیم نهادهای بین‌المللی می‌کند.

یک فیلسوف: دنبال ماهیت و ذات سوزن و ارتباط ماهوی آن با مفهوم کاه می‌گردد.

یک فقیه: در بحارالانوار دنبال محل اختفای سوزن می‌گردد.

یک هنرمند: چشمانش را می‌بندد تا به درک شهودی در رابطه با محل گم‌شدن سوزن برسد.

یک روانشناس: در ضمیر ناخودآگاه نگهبان انبار کاه، دنبال سوزن می‌گردد.

یک عمل‌گرا: اعلام می‌کند که هنوز برای اظهارنظر در مورد سوزن و انبار کاه زود است. بستگی به رایزنی‌ها دارد.

یک سیاستمدار: اعلام می‌کند که خوشبختانه سوزن مزبور پیداشده و در محل امنی نگهداری می‌شود و مردم عزیزمان اصلاً نگران نباشند.

یک لیبرال: اعلام می‌کند که همه حق‌دارند دنبال سوزن مذکور بگردند. بنابراین از سوی مقامات، به اخلال در امر پیدا کردن سوزن در انبار کاه متهم می‌شود و مورد پیگرد قرار می‌گیرد.

یک استاد نوظهور دانشگاه: مشاوره یک مقاله تخصصی در زمینه «پارادایم سوزن شناسی در انبار کاه» را به دانشجویش پیشنهاد می‌کند و ارتقای رتبه می‌گیرد.

یک برنامه‌ریز بودجه: یک ردیف بودجه قلمبه برای «اندیشکده استراتژیک رهیافت هم‌اندیشی امر سوزن در انبار کاه» اختصاص می‌دهد.

یک مقام قضایی: 46875 نفر را به خاطر اعلام خبر گم‌شدن سوزن در انبار کاه و تشویش اذهان مورد پیگرد قرار می‌دهد.

یک کارگزار سیاست خارجی: با چینی‌ها برای پروژه «کشف سوزن از انبار کاه» قرارداد 25 ساله 50 هزارمیلیاردی می‌بندد.

یک شهردار: برای پیدا کردن سوزن، درخت‌های اطراف انبار کاه را قطع می‌کند و بجایش مسجد می‌سازد.

یک اولترا اصلاح‌طلب: از روزنه‌ای در انبار کاه دنبال سوزن می‌گردد بلکه پیدایش کند. اگر هم نشد، ایشالا دفعه بعد...

یک اولترا اپوزیسیون رضاجونم اینا: با پرچم جلو انبار کاه می‌ایستد و با دموکراتیک‌ترین شیوه هر کس را که برای یافتن سوزن به انبار نزدیک شود فحش ناموسی می‌دهد و کتک می‌زند.

یک دولت سایه: آفتابی می‌شود و جهاد تبیین و فرصت‌ها و برنامه‌ها را تا عمق بیخ راهبردی‌شان! گفتمان سازی می‌کند، آن‌طور که مخاطب زهره‌ترک می‌شود و دامن اولین رهگذر کنار انبار کاه را می‌گیرد و تا اطلاع ثانوی ول نمی‌کند.


یک پدرخوانده: در راستای انبار کاه، کودتای 28 مرداد را محکوم می‌کند و برای یافتن سوزن مذکور از روس‌ها کمک می‌خواهد.

یک‌ رسانه خیلی خیلی رسمی: خبر و متن اعتراف تعدادی کاه را منتشر می‌کند که از غربی‌ها پول گرفته‌اند تا سوزن را بین خودشان مخفی کنند.

یک اصولگرای بامرام: خانواده و دوست و فامیل را در مناصب کلیدی می‌نشاند بلکه فرجی بشود و سوزن از انبار کاه بیرون بیاید، انشالله.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد