معرفی دفتر شعر "ساعت سرخ در ساعت ۲۵"
(گزینهی شعر کیومرث منشیزاده)
ساعت سرخ در ساعت ۲۵
گزینه شعر کیومرث منشی زاده
انتشارات نگیما
چاپ اول: ۱۳۸۷
دفتر شعر "ساعت سرخ در ساعت ۲۵" گزینهایست از دورههای مختلف شعری کیومرث منشیزاده که در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات نگیما منتشر شده است. این دفتر در بر گیرندهی ۵۷ شعر از چهار دفتر شعر منشی زاده- "شعرهای تازه"، "از قرمزتر از سفید"، "تاریخ تاریخ" و "سفرنامهی مرد مالیخولیایی رنگ پریده"- است.
کیومرث منشیزاده ابداع کنندهی دو شاخهی ویژه در شعر دهههای اخیر است. یکی "شعر ریاضی" است که منشیزاده در دههی پنجاه آن را ابداع کرد و با استفاده از اعداد و مفاهیم ریاضی و فرمولهای فیزیکی شعرهایی سرود که بحثانگیز و جالب توجه بود، مانند این چند سطر از شعر "سرنوشت در کهکشان خانم گیسودراز":
رها کن تربیع دایره را
و تثلیث زاویه را
(چه کسی میداند جذر صفر
بینهایت است
یا صفر؟)
از این شعرها چند نمونه- از جمله شعرهای "سقوط افقی"، "طبقهی صفر"، "سرنوشت در کهکشان خانم گیسودراز"، "سال صفر"- در این دفتر منتشر شده است.
دومی "شعر رنگ" است که در آن منشیزاده به کمک حالتپذیری رنگها و رنگپذیری حالتها به خلق تصویرهای رنگی میپردازد و از انواع رنگهای موجود در زبان فارسی خلاقانه و با هنرمندی استفاده میکند، مانند این چند سطر از شعر "میآیی اما، ولی چه دیر":
آبی میآیی
و ارغوان
از برابرت
زنگاری میگذرد
و سپیدار پاییزی
همچون رؤیای یک سوارکار استخوانی
در هم میشکند.
از "شعرهای رنگی" منشی زاده نیز نمونههایی چون "حاصل عمر بیحاصل"، "نگاه سرد خاکستری"، "فصل سفید و سیاهیهای آن"، "خوش بوقترین ملتها"، "عدالت ظلم"، "خواب رنگی"، "ساعت ۲۵"، "کلاغ زرد"، "چشم سفید"، "دروغ سفید"، "میآیی اما، ولی چه دیر"، "شعر رنگی" در این گزینه چاپ شده است.
یکی از گرایشهای بارز شعر منشی زاده نگاه طنزآمیز اجتماعی- سیاسی به جهان و دنیای پیرامون است و اغلب شعرهای او رگههای تند و جذابی از طنز انتقادی یا شوخطبعی طنازانه دارند. در این مجموعه شعرهای "صفر در منقار کلاغ زرد بیآسمان"، "تاریخِ تاریخ"، "شب است و آرام، شب"، "جنوب جهنم"، "سلام روستایی خشم مشت"، "میآیی اما، ولی چه دیر"، "دروغ سفید"، "خوشبختی و شرمآگینیهای مکنون" نمونههای بارزی از شعرهای اجتماعی- سیاسی طنزآمیز منشی زاده اند.
شعر منشی زاده در مسیر اصلی خود شعر نیمایی است، البته با زبان خاص و نگاه ویژه و گرایشهای شخصی منشی زاده که به شعرش هویتی منحصر به فرد بخشیده است.
اینک دو نمونه از شعرهای نیمایی این مجموعه:
دیر آمدی من میروم
بدرود
بدرود
بر سبزههای خیس چشمت زیر باران
پا میگذارم سرد و مغرور
- بیآنکه رویم را بگردانم ز نفرت
تا جای پای خستهی خود را ببینم-
دیر آمدی، من شاعری بدسرنوشتم
(مردی که در دنیای او
همواره دیر است)
من سالها دنبال یک پل گشته بودم
تا سینه خیز خود را بدان سویش کشانم
یک روز پل را یافتم
پل بود، اما
آن سوی پل دیگر برای من در آن روز
بیهوده چون این سوی پل بود.
من در آیینه به خود مینگرم
من در آیینه به خود مینگرم با وسواس
همچو گنگی که به یک گنگ دگر مینگرد.
از نسیم نفس زرد غروب
در پس پنجرهی خاطر من
پردهی سربی شک میلرزد
روی لبهای دو چشمم خاموش
سایهی زمزمهای میماسد:
هیچکس این همه با این تصویر
نیست بیگانه
که من...
آقای راثی پور
با درود
شما این سطرها از آن مطلب را با مطلب من مقایسه کنید. آیا نام این را میشود "کمی شبیه" بودن گذاشت یا نام دقیقش کپی کردن است؟ لازم به تذکر است که معرفی کتاب من چند سال پیش در دینگ دانگ و در چند سایت و وبلاگ دیگر منتشر شده بود و مطلب تازهای نیست.
کیومرث منشی زاده دو شاخهی ویژه در شعر دهههای اخیر ابداع کرده است. یکی «شعر ریاضی» که در دههی پنجاه آن را ابداع کرد و با استفاده از اعداد، مفاهیم ریاضی و فرمولهای فیزیکی شعرهایی سرود که بحثانگیز و جالب توجه بود. مانند این چند سطر از شعر «سرنوشت در کهکشان خانم گیسودراز»
رها کن تربیع دایره را
و تثلیث زاویه را
(چه کسی میداند جذر صفر
بینهایت است
یا صفر؟)
.
دومین ابداع او «شعر رنگ» است، که در آن به کمک حالت پذیری رنگها، و رنگ پذیری حالتها، به خلق تصویرهای رنگی میپردازد، و از انواع رنگهای موجود در زبان فارسی، خلاقانه و با هنرمندی استفاده میکند، مانند این چند سطر از شعر "میآیی اما، ولی چه دیر"
آبی میآیی
و ارغوان
از برابرت
زنگاری میگذرد
و سپیدار پاییزی
همچون رؤیای یک سوارکار استخوانی
در هم میشکند.
.
شعر منشی زاده در مسیر اصلی خود شعر نیمایی است، البته با زبان خاص و نگاه ویژه و گرایشهای شخصی منشی زاده که به شعرش هویتی منحصر به فرد بخشیده است...
البته این مطلب مطلب فوروارد شده است
تعجبآور و غیر قابل درک است که چرا یک کپی از این معرفی کتاب (با کمی تغییر و دستکاری) به نام نویسندهای دیگر در همین شماره منتشر شده است.
سلام و عرض ادب
ظاهرا چون هردو به شعرهای مشابهی اشاره کرده اند مطالب و عبارات کمی شبیه هم شده است