من معتقدم که #سایه، یک خادم و ستایشگر وفادار و ارجمند زیبایی و ظرافت و غزل و غناست. اگر کسانی چون من حق داشته باشند از این گونه زیباییها لذت ببرند باید از او سپاسگزار باشند. سنگ، دیوار، نیلوفر، غروب، درد گنگ، نایافته، احساس و بعضی دیگر، سکههای زرینی هستند که شاید نام سایه را در زبان فارسی همیشگی کنند و چون در حد اعلای خوبی و زیباییاند.(...)
یکی از خصیصههای برجستهی شعر سایه زیبایی و سلامت و خوشآهنگی و بجا نشاندن الفاظ است و مهارتی که وی در بکار بردن مناسب و دلنشین دارد:
شبی بود و بهاری، در من آویخت
چه آتشها، چه آتشها برانگیخت
فروخواندم به گوشش قصهی خویش
چو باران بهاری اشک میریخت.
درین مجال تنگ به این ایجاز و فصاحت و زیبایی(در عین حال که شاعر آنگونه که میخواسته سخن گفته حتی برای تأثیر و زیبایی و تمامت در همین مجال بسیار محدود «چه آتشها» را تکرار میکند) سخن گفتن، نشانهی قدرت است. این ویژگی سایه غالبأ ذوقهای پرورشیافته و شعر خوانده و کارزار دیده و دستاندرکار را هم قانع میکند، این خصوصیت در بیشتر معاصران و گاهی در بالنسبه پیشکسوتان شعر نو هم بدین کمال نیست.
#مهدی_اخوان_ثالث
مقالات/ کتاب اول/ ص۷۷و۸۰(درباره زمین، دیوان شعر سایه، ۱۳۳۴)
@alefnuun