میگویند قانون جذب یا انرژی مثبت یا هرچیز دیگر که به آن میتازی شاید بهانهای باشد برای انگیزه بیشتر برای یکی.
اتفاقا اینجاست که باید بپرسیم انگیزه برای چه؟! ما با مشتی شارلاتان طرفیم که باید مراقب باشیم انگیزه بیشتری نداشته باشند!
میگویند اینها زیرسوال بردن فردیت و آزادی افراد است.
دوستِ نادانِ من فردیت درونِ توست، به محضِ این که آشکارش میکنی وارد فردیتِ من میشوی. و فردیتِ من درد میکند!
و آیا به این خاطر نیست که انسانِ همیشه نادیده گرفته شده نیاز به این دارد که با به اشتراک گذاشتنِ فردیتش، "من" را تکثیر کند؟ اشکالی ندارد تولیدمثل شما هم قابل درک است اما در همین طبیعت جدالِ دو رقیب است که مخاطب را به انتخاب بهترین وادار میکند. بنابراین اینجا تو هستی که میخواهی این اگویِ خودخواهت بیرقیب و مصون از نقد بماند!
و مثل همیشه مغالطه احترام به عقاید! احترام به عقاید تو توهین به عقاید خودم است! و عقیده من توهین به هر نوع عقیده است!
دمنوشت را بنوش، به درختان صبح بخیر بگو، سنگِ شکرگزاریات را در جیب قرار بده، با کائنات سخن بگو، در مستراح شمع روشن کن، برای فرازمینیها بوس بفرست، چاکرایت را فنر بزن، با مولانا به ارگاسم معنوی برس، در ساعت ۱۱:۱۱ با فرشتهها بایبای کن، مقاربه یا مراقبه کن، به دیکشنری آکسفورد تفالی بزن، روغن بنفشه استفاده کن، با قابلمه دنبک بزن... اسبابِ تفریحِ ما و نقدِ تو مهیاست.
البته هنوز به این درک نرسیدهام، شمایی که انرژی ارسال و دریافت میکنی در شبکههای اجتماعی چه حلوایی تناول میکنی؟! با همان انرژی پیامت را سند تو آل بزن و زحمت بر ما مده. شاید در زندگی قبلی خود مرتکب خطایی شدهاید و من کارمایِ اشتباهتان باشم! تقدیر را بپذیر، همین و تامام!