پیوند ما
کیکی بود
با سرنوشتِ چاقو
که پیش از رقص
به هشت تکه قسمت شده بود
نخستینش را
پدر با دهانی وحشی
جلوی مادر انداخت
مادر - مغضوب - براندازش کرد
زبانزده نزده
به سمت پسر انداخت
پسر پوزه بر آن مالید و گرگوار
آن را به پیشگاه جفتش برد.
وآن جفت
با پوزخندی در چشم
بر آرزویی رسیده
آن را بر چنگ نیمخوردهی فرزند انداخت
و فرزند با غروری گربهگون
آن را بر زبالهدان برنزی مالید
و تا آنگاه که دیگرانش بیایند
هفت تکهی دیگر فاسد شده بود
□□□
آری؛ پیش از رقص فرشتهی مرگ
ما را به دست هم کشته بودند
#نوید_روستا