سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

شاه دزد ادبیات فارسی/ دکتر عبد الغفار بدیع




✍ #سعدی، صرفنظر از شاهدبازی و هجویّات و خبیثاتی که دارد و در کلّیاتش شعوبیّه سانسور کرده و عموم را از قرائت کامل آن محروم نموده و شخصیّتی منزّه و روتوش شده از وی عرضه نموده که پاره هایی از آن را در سلسله مقالاتی در باب سعدی بازخواهیم نمود مع الوصف سعدی شاعری است که بیشترین سرقتهای مضمونی را حتا در قصّه پردازی از ادب عربی نموده است بدون آنکه نامی از شعراء و ادبای عرب آورده باشد.

✍  ورود به نظامیّه بغداد آشنایی با ادب عربی چنین برداشتی را برایش فراهم می نمود. کتاب المتنبی و سعدی اثر دکتر حسین علی محفوظ نکته های قابل تامّل در این خصوص دارد ما نیز از آن جرعه ها برمی داریم؛


✍ اما بیشترین برداشت مفهومی و سرقت مضمونی سعدی از دیوان متنبی شاعر حکیم عرب بوده است همانی که با فارابی در دربار حمدانیان دیداری داشته است متنبی کم شاعری نبوده است گفته اند تمام شاعران عرب ریزه خواران سفره وی بوده اند. ادبیات غنی عرب ۳ شاعر غول پیکر دارد: #متنبی، #ابوالعلای_معرّی، #احمد_شوقی. اینک چند نمونه را از سرقات وی می آوریم:

المتنبی:
روح تردد فی مثل الخلال اذا
أطارت الریح عنه الثوب لم یبن
(۱.دیوان متنبی ص۱)
ترجمه: روح در بدن من مثل خلال می ماند که وقتی باد بر آن وزد با لباس بدن را ببرد.
سعدی:
ز جور زمان سرو قدش خلال
(۲.بوستان ص۲۲۹)

باد اگر بر من اوفتد ببرد
که نماندست زیر جامه تنی
(۳.غزلیّات ص ۳۳۹)

المتنبی:
کفی بجسمی نحولا أننی رجل
لولا مخاطبتی ایاک لم ترنى
(٤.دیوان متنبی ص۲)
ترجمه: اینقدر لاغرم که کسی تا مرا صدا نکند نبیند
سعدی:
نه دهانیست که درو هم سخندان آید مگر
اندر سخن آئی و بداند که لبست
(۵.غزلیّات ص۲۸)
دهانش از چه نبینی مگر بوقت سخن
چو نیک درنگری چون دلم بتنگی نیست
(۶.غزلیّات ص۷۰ )
گوئی بدن ضعیف سعدی
نقشیست گرفته از میانت
گر واسطه سخن نبودی
در و هم نیامدی دهانت
(۷.غزلیّات ص۸۲)

المتنبی:
یا حادیى عیسها وأحسبنی
اوجد میتا قبیل افقدها
قفا قلیلا بهـا علـى فـلا
اقل من نظرة ازودها
(۸. دیوان متنبی ص۲ )
ای ساربان آهسته ران ...
سعدی:
ای ساربان آهسته رو کارام جانم می رود
آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
(۹. غزلیّات ص ۱۴۳)

المتنبی:
ففی فؤاد الحب نار هوی
أحر نار الجحیم ابردها
(۱۰. دیوان المتنبی ص ۲)

در دل عاشق آتش عشق است
داغترین آتش جهنم سردترین ان است


سعدی:
آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق
(۱۱. غزلیّات ص ۱۵۷)

المتنبی:
یعطى فلا مطله یکدرها
بها و لا منّه ینکده
(دیوان المتنبی ص ۴)

سعدی:
کرم کنند و نبینند بر کسی منّت
(مواعظ ص ۱۳۰)

برخی از شاعران و ادیبان عرب که سعدی از آثار این بزرگان سرقات مضمونی کرده است و نمونه هایی از آن را بعدا خواهیم آورد عبارتند از:

▪︎ ابن ابی خازم، ابن بسّام، ابن بشیر الخارجی، ابن البنی، ابن الحاج، ابن الحجاج، ابن الخارجه، ابن الرومی، ابن سکره الهاشمی، ابن الصائغ، ابن الفارض، ابن قلاقس، ابن مقله، ابن هانی، ابن الوردی، ابوتمام، ابودعبل، ابوالعتاهیه، ابوعمرو السفاقسی، ابوالفتح البستی، ابوفراس الحمدانی، ابوالفضل السکری،دابوالقاسم الزاهی، ابومروان الطبنی، ابوالنصر العتبی، ابونواس، الارجانیّ، اسحاق بن ابراهیم الموصلی، امرو القیس، بشار بن برد، بهاء الدین زهیر، جریر،  حاتم الطائی، الحسین بن وهب،الحطیئه،الخلیل بن احمد الفراهیدی، دیک الجنّ، سریّ السقطی، سعید بن حمید الکاتب، سعید بن الدهان البغدادی، الشافعی، الشریف الرضی، الشریف شکر، الصاحب بن عبّاد، صالح بن عبدالقدّوس، طرفه بن العبد، ظافر الحداد، العباس بن الاحنف،عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب،عبد الحسن الصوری، عبدالوهاب المالکی البغدادی،العرجی، علی بن ابی طالب علیه السلام، عمر بن ابی ربیعه، الفرزدق، فضل الله الراوندی،القاضی الفاضل، القطامی و .‌‌.‌..

https://t.me/Bizimbijar


بسم الله الرحمن الرحیم
جمعه: ۳ فروردین ۱۴۰۳
الجمعه: ۱۱ رمضان ۱۴۴۵
     Friday,22 March, 2024
جمعه ها:
زبان و ادبیات ملّی( تورکی)۲۲
سعدی، اسرق الشعرای پارسی
دکتر عبدالغفار بدیع
Ph.d Abdoulgaffar badie

Ürəyim
Nüsrət Kəsəmənli

Ürəyim geyinib məni,
Onunam təpədən dırnağadək,
Ürəyim - zərif bir qız.
Ürəyim - Koroğlu, Babək...
Ağaca bənzəyirəm,
Ürəyim gizlənib məndə
Yarpaqlar arasında
alma kimi, Daş atan da olur,
Dırmaşıb dərmək istəyən də,
Qədrini bilən də var,
Gərəksiz deyən də...
Ürəyim gizlənib məndə
Ağıllı sərkərdə kimi:
İtaətkar qulu.
Yeganə əsgəriyəm,
Sevincinə ortaq,
Qəminə şərikəm.
Elə kiçikdir ürəyim
Dəryalar axsa dolmaz,
Elə böyükdür ürəyim
Bir körpənin
göz yaşını tutmaz.
Tutar ağrım, acım,
Sinəmin üstə qoyub
sıxıram ovcumu.
Uduram qəzəbimi, səsimi,
Susuram Qırmızı almaya aldanan
uşaqkimi...
Mart, 1973


١

سعدی، صرفنظر از شاهدبازی و همجنسگرایی و هجویّات و خبیثاتی که دارد و در کلّیاتش شعوبیّه سانسور کرده و عموم را از قرائت کامل آن محروم نموده و شخصیّتی منزّه و روتوش شده از وی عرضه نموده که پاره هایی از آن را در سلسله مقالاتی در باب سعدی بازخواهیم نمود مع الوصف سعدی شاعری است که بیشترین سرقتهای مضمونی را حتا در قصّه پردازی از ادب عربی نموده است بدون آنکه نامی از شعراء و ادبای عرب آورده باشد ورود به نظامیّه بغداد آشنایی با ادب عربی چنین برداشتی را برایش فراهم می نمود. کتاب المتنبی و سعدی اثر دکتر حسین علی محفوظ نکته های قابل تامّل در این خصوص دارد ما نیز از آن جرعه ها برمی داریم برخی از شاعران و ادیبان عرب که به صراحت سعدی از آثار این بزرگان سرقات مضمونی کرده است و نمونه هایی از آن را بعدا خواهیم آورد عبارتند از:
ابن ابی خازم،ابن بسّام،ابن بشیر الخارجی، ابن البنی،ابن الحاج، ابن الحجاج،ابن الخارجه،ابن الرومی،ابن سکره الهاشمی،ابن الصائغ،ابن الفارض،ابن قلاقس،ابن مقله،ابن هانی،ابن الوردی،ابوتمام،ابودعبل،ابوالعتاهیه،ابوعمرو السفاقسی، ابوالفتح البستی،ابوفراس الحمدانی،ابوالفضل السکری،ابوالقاسم الزاهی،ابومروان الطبنی،ابوالنصر العتبی،ابونواس،الارجانیّ،اسحاق بن ابراهیم الموصلی، امرو القیس،بشار بن برد، بهاء الدین زهیر، جریر،  حاتم الطائی،الحسین بن وهب،الحطیئه،الخلیل بن احمد الفراهیدی، دیک الجنّ،سریّ السقطی،سعید بن حمید الکاتب، سعید بن الدهان البغدادی،الشافعی، الشریف الرضی، الشریف شکر،الصاحب بن عبّاد، صالح بن عبدالقدّوس، طرفه بن العبد،ظافر الحداد،العباس بن الاحنف،عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب،عبد الحسن الصوری، عبدالوهاب المالکی البغدادی،العرجی، علی بن ابی طالب علیه السلام، عمر بن ابی ربیعه، الفرزدق، فضل الله الراوندی،القاضی الفاضل، القطامی و .‌‌.‌..

۲
✍اما بیشترین برداشت مفهومی و سرقت مضمونی سعدی از دیوان متنبی شاعر حکیم عرب بوده است همانی که با فارابی در دربار حمدانیان دیداری داشته است متنبی کم شاعری نبوده است گفته اند تمام شاعران عرب ریزه خواران سفره وی بوده اند. ادب عرب ۳ شاعر غول پیکر دارد: متنبی، ابوالعلای معرّی، احمد شوقی. اینک چند نمونه را از سرقات وی می آوریم:

المتنبی:
روح تردد فی مثل الخلال اذا
أطارت الریح عنه الثوب لم یبن
(۱.دیوان متنبی ص۱)
ترجمه: روح در بدن من مثل خلال می ماند که وقتی باد بر آن وزد با لباس بدن را ببرد.
سعدی:
ز جور زمان سرو قدش خلال
(۲.بوستان ص۲۲۹)

باد اگر بر من اوفتد ببرد
که نماندست زیر جامه تنی
(۳.غزلیّات ص ۳۳۹)

المتنبی:
کفی بجسمی نحولا أننی رجل
لولا مخاطبتی ایاک لم ترنى
(٤.دیوان متنبی ص۲)
ترجمه: اینقدر لاغرم که کسی تا مرا صدا نکند نبیند
سعدی:
نه دهانیست که درو هم سخندان آید مگر
اندر سخن آئی و بداند که لبست
(۵.غزلیّات ص۲۸)
دهانش از چه نبینی مگر بوقت سخن
چو نیک درنگری چون دلم بتنگی نیست
(۶.غزلیّات ص۷۰ )
گوئی بدن ضعیف سعدی
نقشیست گرفته از میانت
گر واسطه سخن نبودی
در و هم نیامدی دهانت
(۷.غزلیّات ص۸۲)

۲
المتنبی:
یا حادیى عیسها وأحسبنی
اوجد میتا قبیل افقدها
قفا قلیلا بهـا علـى فـلا
اقل من نظرة ازودها
(۸. دیوان متنبی ص۲ )
ای ساربان آهسته ران ...
سعدی:
ای ساربان آهسته رو کارام جانم می رود
آن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
(۹. غزلیّات ص ۱۴۳)

المتنبی:
ففی فؤاد الحب نار هوی
أحر نار الجحیم ابردها
(۱۰. دیوان المتنبی ص ۲)

در دل عاشق آتش عشق است
داغترین آتش جهنم سردترین ان است


سعدی:
آتشکدست باطن سعدی ز سوز عشق
(۱۱. غزلیّات ص ۱۵۷)

المتنبی:
یعطى فلا مطله یکدرها
بها و لا منّه ینکده
(دیوان المتنبی ص ۴)

سعدی:
کرم کنند و نبینند بر کسی منّت
(مواعظ ص ۱۳۰)


این مبحث ادامه دارد...