در مورد مرحوم محمد علی بهمنی و شعرهایش سالها پیش مقاله ای با عنوان چالشهای دستیابی به غزل اثیری که مقایسه ای بود بین آثار چهره های مطرح غزل معاصر نوشته بودم که متاسفانه با نقل مکان های مختلفی که کرده بودم نتوانستم در حال حاضر اصل مقاله را پیدا کنم و فقط فرازی از آن را که در خاطرم مانده بازگو می کنم.
اولها که با کار های مرحوم محمد علی بهمنی در که صاحب طرزی خاص و غیر قابل انکار در غزل معاصر بود بدلیل شعری که در سوگ یکی از مقامات نوشته بود و تصوری افراطی که من از تنزه طلبی شاعران داشتم جبهه گرفته بودم . از طرفی برای خودم یک فرضیه با اصطلاح زبان اثیری در غزل ساخته بودم که معتقد بودم هر کلمه ای را نباید وارد ساحت غزل کرد. زمانها لازم بود بگذرد که بنده حقیر با کارهای دیگر مرحوم بهمنی آشنا شوم و نیز از نظریات انعطاف نا پذیرم عدول کنم .
غزل بهمنی این حسن را داشت که ثابت کند این صیقل دادن و سخت گیری در انتخاب کلمات نیست که فضای غزل را عاطفی و تاثیر گذار می کند و باعث می شود در دل مخاطبان رسوخ کند بلکه ابتدائا باید شاعر قدرتی داشته باشد که با به کار گرفتن همین کلمات روزمره و هنرمندی در چینش آنها این حس حال را ایجاد کند.
لذا در مقام مقایسه غزل مرحوم بهمنی با غزل مرحوم حسین منزوی ، بهنی قدم پیشرو تر است هرچند از نظر کمیت و شورانگیزی با غزل منزوی فرسنگها فاصله دارد.
این تجربه و خطر کردن بهمنی که وجه تمایز غزل او از هم عصرانش بود در کتاب دومش شاعر شنیدنیست کم رنگ تر و محافظه کارانه تر شد و از درخشش افتاد.
با همه اینها جرقه شکستن تابوی زبان ادیبانه و جواز عبور کلمات روز مره به ساحت غزل با خطر کردن های مرحوم بهمنی زده شد و این نقش غیر قابل انکارست