شبی بیا ببرم سوی کوچه باغ خیال
کنار حوض بلور ترانه های زلال
ببر به اوج سپهر بلند شعر و غزل
ببر به ساحت پرواز گرم بی پر و بال
ببر به برکه ی آرام و صاف شرم حضور
به سِحر وسوسه ها و خیالهای محال
به شهر خاطره ها و محله های سرور
به خانه های صمیمی شور و حرمت و حال
کنار پنجره های گشوده سمت جنوب
پر از نسیم خوش شوق و بوی باد شمال
به دور کرسی افسانه های خوب قدیم
کنار مجمر گرم صفا و صحبت و فال
به کنج خلوت خود خسته مانده ام ای دوست
بیا بیا ببرم تا به عرصه ی جنجال
س.م.معراجی
#معراجیـسیدمرتضی
@walehane