مجال پریدن اگر داشتم
هر آیینه عزم سفر داشتم
ملال قفس،بر نمی تافتم
که سودای جای دگر داشتم
حضیض زمین ، پرسه گاهم نبود
که بر اوج آبی نظر داشتم
کمین گو گشایند ، صیادها
کجا از خطرها ، حذر داشتم
چه میشد در این ظلمت عمرکاه
بقدر چراغی اثر داشتم
دلیل ره عاشقان می شدم
فروغی اگر بیشتر داشتم
ز پرواز هرگز درنگم نبود
مجال پریدن ، اگر داشتم !
آبان ۷۸