شعر زنانه همانند زنی است که از هر انگشتش یک هنر میبارد. زنان شاعر هر کدام با سبک و سیاقی هنرمندانه و با طبع لطیف و زنانه خود در راستای ادب و فرهنگ ایران زمین نقوش ماندگاری را بر این عرصه به جای گذاشته و میگذارند.
سرزمین
هنر پرور ما از سالیان دور شاعران زبده و هنرمندی داشته که اشعار زیبایشان
امروزه قسمتی از تاریخمان را تشکیل میدهد. زنان ایرانی نیز همگام با
مردان در راستای ادبیات فارسی آثار وزین و قابل توجهی را ارائه دادهاند.
بسا این آثار از روح زنانه پیروی کرده و پر احساس تر و ظریف تر سخن شاعر
را گفته اند.
شعر دارای لایه های مفهومی بسیاری می باشد و هر شاعر سبک
وسیاق شاعرش را پیروی می کند . زنان شاعر با توجه به موقعیتهای متفاوت
فرهنگی، اجتماعی، احساسی و . . . آثار متفاوتی را ارائه دادهاند. اشعار
زنانه رویکردهایی دارد که با توجه به شرایط فرهنگی و اجتماعی و حال و هوای
خود شاعر، این دیدگاهها متفاوت میباشند. در این مبحث قسط بررسی رویکردهای
اشعار زنان را داریم و همچنین به چندی از آثار زنان شاعر معاصر با دید
دقیق تری نگاه میکنیم.
دیدگاه احساسی
رویکردهای احساسی عاطفی که در اکثر اشعار زنانه دیده می شود و این متعلق
به شاعر خاصی نمی باشد چرا که ذات زنانه ایجاب میکند بیشتر اشعارشان
علاوه بر اهدافی که به دنبال دارند پنجره ای به سوی عواطف لطیف زنانه
نیز داشته باشند.
فکر میکنی بدون چادر اکسیژن /چقدر زیر آسمان بیستاره /دوام بیاورم؟
یادت باشد /فردا با پست پیشتاز /چشمهایت را برایم بفرستی
کمپوت را وقتی که آمدی بیاور /کمپوت سیب دوست ندارم /انار تازه بیاور
بنفشه حجازی |
بنفشه
حجازی از شاعران زن معاصر در یکی از اشعار سپیدش به در عین تلخی احساس
زنانه و وابستگی عاطفی را به تصویر می کشد .چشمها یت را با پست پیشتاز
برایم بفرستی نشانی از عجله داشتن در دیدن نگاه معشوقه است که با خود صدها
حرف عاشقانه همراه دارد .
هما میرافشار نیز در اشعارش احساس و عشق زمینی اوج میزند. او زنانه عشق زمینیاش را میستاید و برای وصال تلاشهای بسیاری میکند.
از من ای هستی من دور مشو / که مرا بی تو تمنائی نیست
به خدا غیر تو ای راحت جان/در دلم بهر کسی جایی نیست
جز تمنای دو چشم سیهت /در دلم حسرت مینائی نیست
قطره ی اشکم و جز سینه ی تو/منزلم در دل دریایی نیست
از شاعران نو پرداز میتوانیم به لیلا صادقی اشاره کنیم. که در سالهای اخیر با اشعار جدید و زیبایش احساس زنانه را به خوبی منتقل میکند. بیشتر اشعار وی حاوی احساسی عمیقی است که در لابه لای واژهها وجود دارد او زن را لیلی می داند که عشق میورزد.
محل من از اعراب به بیابانی میرسد/خالی از سکنه
خالی از تفنگی که شلیک میکند/به لک لکهای روی تنم
به دودکشهایی که لانه میکنم از فرط تنهائی /که طواف میکنند دلم را که سنگ
که تنگ میشود از دودی که میرود توی چشمم/
در اشعار زنانه با رویکرد انتقادی نیز روبه رو هستیم . از آنجایی که در دوره های مختلف زنان تحت فشار های اجتماعی و رفتاری بوده اند ؛ اعتراض همیشه در لابه لای اشعارشان وجود دارد . گاهی این اعتراض ها همگام با تعلیم و راه کارهایی هست که خواننده را در رهایی از این فشارها راهنمایی می کند . مانند اشعار پروین اعتصامی که از وضعیت سیاسی فرهنگی جامعه اش و بی عدالتی هایی که بر رعیت و تاحدودی بر زنان موجود بوده سخن می گوید . یکی از اشعار هما میر افشار شاعر دهه چهل ، نشان از همین موقعیت اجتماعی وسیاسی دارد .
فروغ فرخزاد |
وقتی که سیم حکم کند، زر خدا شود /وقتی دروغ داور هر ماجرا شود
وقتی هوا-هوای تنفس،هوای زیست/ سرپوش مرگ بر سر صدها صدا شود
وقتی در انتظار یکی پاره استخوان/ هنگامه یی زجنبش دمها به پا شود
وقتی که سوسمار صفت،پیش آفتاب/ یک رنگ،رنگها شود ورنگها شود
وقتی که دامن شرف ونطفه گیر شرم/ رجاله خیز گردد .پتیاره زا شود،
بگذار در بزرگی این منجلاب یاس/ دنیای من به کوچکی انزوا شود
او در این دوران اشاره به دروغگویی و ریا و ربا و دورنگی در انسانها دارد . به ایده او زن در این دوران هیچ راه چاره ای جز به انزوا و سکوت ندارد .
لیلا صادقی |
گاهی
هم این اعتراضات فقط نسبت به فرهنگ و محیط اطراف نیست . بلکه شکوه های
عاشقانه یک عاشق را در برابر معشوقه اش را می گوید . حسادت های عاشقانه
زنی که از دلتنگی معشوقه اش به اوج رسیده باشد . لیلا صادقی دریکی از
اشعارش این حس اعتراض را به خوبی بیان می کند .
او حتی نسبت به نانی که معشوقه گاز می زند یا آبی که می نوشد حسادت می کند .
من شدیداً دلتنگم/وقتی گاز میزنی نیمی از نان را
آن طرفتر، نیم دیگرش گرسنه میماند/ چرا همیشه در را که میبندم
قفس میشود کبوتری توی سینهام/و دقیقاً همان لحظهای که داد میکشم
جنازهای از حرفهایم بلعیده میشود با آب دهانم/ها کن، ها، هوای تو سرد است
و سرد یعنی من شدیداً اعتراض دارم/چرا همیشه آمدنت از آن سوی من میرود
درست همان لحظهای که دوستم زم زم زمه میکنم دارم/شنا کن، برقص، دست و پا نمیزنی چرا
دقیقاً همان وقتی که قلپ قلپ خفه میشوم از مرگم
فروغ فرخزاد از شاعرانی است که در اشعارش تعارض زیادی نسبت به وضعیت موجود در جامعه و زندگیاش دارد . او نسبت به زندگی مشترک و کلا جنس مخالف نظر چندان مساعدی ندارد و شکوههای بسیاری از رابطهها دارد. او که نسبت به ازدواج رویکردی کاملا سیاه دارد در شعر حلقه به این موضوع می پردازد و ازدواج را نوعی بردگی و بندگی می داند.
دخترک خنده کنان گفت که چیست /راز این حلقه زر /
راز این حلقه که انگشت مرا /این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او /اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت /حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
همه گفتند : مبارک باشد /دخترک گفت : دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد /سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر /دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر /به هدر رفته هدر
زن پریشان شد و نالید که وای /وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است /حلقه بردگی و بندگی است
پرداختن به فیزیک و جنسیت
دیدگاه جنسیتی یکی از شاخه های شعر زنان می باشد. زمانی که از جنسیت در
شعر سخن میگوییم دو دیدگاه به وجود میآید. جنسیت فیزیکی که تفاوت جنسیت
در زن و مرد را شامل می شود و دیگری جنسیت رفتاری که وابسته به جنس مونث و
مذکر میباشد.
در اشعار زنان جنسیت فیزیکی بارزتر از جنسیت رفتاری می باشد چرا که خلق و
خوی شاعر، احساس لطیف و ظریف و سرشار از عشق و مهر را خود به خود در بر
میگیرد ودر بیشتر اشعار اعم از زنانه و مردانه این حس مشاهده میشود؛ در
صورتیکه که اشعاری که به فیزیک زن میپردازند بسیار محدودتر است. در
شاعران ایرانی از دیر باز نشانههای ظاهری زنان زیبا رو مورد ستایش و
تعریف و تمجید بوده و همیشه اندامهای پری گونه مانند سیمین ساق و غنچه لب
و سوسن بناگوش و سرو قامت و نرگس چشم و گونه تب دار و . . . در عشقهای
زمینی شاعران مد نظر بود ه و با ایهام و یا بدون توجه به ایهام منظور
شاعر را در بر می گرفته.
فروغ فرخزاد |
در
صورتیکه در شاعران زن به خصوص در دهه ۴۰ به دلیل نگاه ابزاری به زن، فیزیک
در اشعار زنانه رنگ و بویی خاص به خود گرفت و توجه به این موضوع بیشتر شد
. فروغ فرخزاد یکی از برجسته ترین شاعرانی است که یکی از دیدگاه های حائز
اهمیتش نسبت به شعر زنانگی را در بر میگیرد. به این ترتیب او در بیشتر
اشعارش به بیان بی پرده حسهای زنانه که شاید شاعران دیگر از گفتن و
پرداختن به آن پروا داشتهاند؛ میپردازد. او به صراحت این حسها را که
در ازای عشق و عاطفه به جنس مخالف است، بیان میکند.
در دو چشمش گناه می خندید /بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش /شعله یی بی پناه می خندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ/با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت /باید از عشق حاصلی برداشت
سایه یی روی سایه یی خم شد /در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه یی لغزید /بوسه یی شعله زد میان دو لب
این
شعر بانام «بوسه» در مجموعه شعر او به نام اسیر سروده شده است که حس
پنهان او در یک رابطه را نشان میدهد. و یا در شعر بعدی به نام «عصیان»
شبانگاهان که مه می رقصد آرام /میان آسمان گنگ و خاموش
تو در خوابی و من مست هوسها /تن مهتاب را گیرم در آغوش
نسیم از من هزاران بوسه بگرفت /هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
در آن زندان که زندانیان تو بودی /شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
بدور افکن حدیث نام ای مرد /که ننگم لذتی مستانه داده
این ابیات که حاصل روابط فروغ با پرویز شاپور است که به انجامی خوش نرسید و آنها نتوانستند زندگی شیرینی را باهم داشته باشند .
به ایوان می روم و انگشتانم را/بر پوست کشیده/ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند/چراغهای رابطه تاریکند/کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد/کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
واژه هایی که او در اشعارش به کار میبرد: پوست کشیده، بوسه، آغوش، لذتی مستانه، شرمناک و . . . همه و همه اشاره به یک دیدگاه جنسی و رابطه جنسی دارند که درجه اهمیت بالایی در نظر شاعر داشته و شاید بهتر است بگوییم او غالب اشعارش را با این مضمون سروده است.
شاعران زن و مادر بودن
مادر بودن یکی از درجات والای بشریت است . که شاید هر بانویی آرزوی دست یابی به این حس زیبا را دارد . این تقدس الهی در شعر زنان بیشتر به چشم می خورد و می توان گفت زنان بسیار زیبا به آن پرداخته اند . شاعرانی هستند که خود تجربه مادر شدن را نداشته اند اما حس زایش را به خوبی به قلم آورده اند.
پروین اعتصامی |
پروین
اعتصامی هیچ گاه مادر نشد ، اما از مادر گفتن را خوب می دانست .حس مادرانه
در نهاد همه دختران وجود دارد خاله بازی های کودکانه نشان از این رشد ذاتی
است پروین هم دقیقا همین حالت را دارد. نمونه آن قطعه “حدیث مهر” است که
در آن به زیبایى تمام، لذت مادر شدن را از زبان کبوترى براى گنجشکى بیان
می کند به گونهاى که گویى خود، بارها مادرى را تجربه کرده است:
گنجشک خرد گفت سحر با کبوتری/کآخر تو هم برون کن از این آشیان، سری
آفاق، روشن است چه خسبى به تیرگی؟/روزى بپر، ببین چمن و جویى و جری
بنگر من از خوشی، چه نکو روى و فربهم/ننگ است چون تو مرغک مسکین لاغری
گفتا حدیث مهر بیاموزدت جهان /روزى تو هم شوى چو من اى دوست، مادری
گرد تو چون که پر شود از کودکان/جز کار مادران نکنى کار دیگری
روزى که رسم و راه پرستاریم نبود/مىدوختم بسان تو، چشمى به منظری
خوشبخت،طایرى که نگهبان مرغکى است /سرسبز، شاخکى که بچینند از آن بری
شیرین نشد چو زمحنت مادر، وظیفهای/فرخندهتر ندیدم از این، هیچ دفتری
نکته
سنجی باریک بینى از ویژگىهاى زنان است. پروین نیز به تبع زن بودن خویش
در وراى هرچیز، نکتهاى مىبیند و آن را به نیکویى بازگو مىکند. به عنوان
مثال وقتى قطعه “تیره بخت” را در دیوان او مىخوانیم به حس تلخ عدم حضور
مادر و بىمهرى نامادرانه پی می بریم .
دخترى خرد شکایت سر کرد /که مرا حادثه بى مادر کرد
دیگرى آمد و در خانه نشست /صحبت از رسم و ره دیگر کرد
دختر خویش به مکتب بسپرد/نام من کودن و بىمشعر کرد
اشک خونین مرا دید و همی/خندهها با پسر و دختر کرد
نزد من دختر خود را بوسید/بوسهاش کارد دو سر خنجر کرد
عیب من گفت همى نزد پدر/عیبجوییش مرا مضطر کرد
شب به جاروب و رفویم بگماشت/روزم آواره بام و در کرد
مادرم مرد و مرا در یم دهر/چو یکى کشتى بىلنگر کرد
مادرم بال و پرم بود و شکست/مرغ، پروانه به بال و پر کرد
زیباییهای زنانه
همه خوب می دانیم زیبایی ظاهر و باطن در وجود زنان درخشش بیشتری دارد .
حتی خود زنان نیز گاهی این جلوه ها را ستایش می کنند و جدای از خود پسندی
آن را برای معشوقه خود نمایان می سازند . زنانی هستند با برجسته سازی جلوه
های خدادادی خود را به نوعی بیان می کنند . زیبایی هایی که شاید معشوقه به
آن کم توجه و شاید بی توجه است و بیان آن گوشزد است .
گر افلاطن و سقراط بوده اند بزرگ/بزرگ بوده پرستار خردی ایشان .
به گاهواره مادر بسی خفت/سپس به مکتب حکمت حکیم شد لقمان .
در آن سرایی که زن نیست ، انس و شفقت نیست/در آن وجود که دل مرد ، مرده است روان
به هیچ مبحث و دیپاچه ای قضا ننوش/برای مرد کمال و برای زن نقصان
زن از نخست بوده رکن خانه هستی/که ساخت خانه بی پای بست و بی بنیان
پروین اعتصامی در این شعر ارزش و زیبایی معنوی زن در زندگی را بیان می کند که نشان از اهمیت او نسبت به زن در زندگی است. سیمین بهبهانی نیز در این شعرش جلوه های اخلاقی وظاهری زن را نشان می دهد.
یارب مرا یاری بده تا خوب آزارش کنم /هجرش دهم، زجرش دهم ،خوارش کنم ،زارش کنم
از بوسه های آتشین، وز خنده های دل نشین/صد شعله در جانش زنم،صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری گیرم ز دست دلبری/از رشک آزارش دهم ،از غصه بیمارش کنم
بذری به پایش افکنم ،گویم خداوندش منم/چون بنده در سودای زر،کالای بازارش کنم
گوید بیفزا مهر خود،گویم بکاهم مهر خود/گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه ای،چابکتر از پروانه ای/رقصم بر بیگانه ای ، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من فارغ شد از سودای من/منزل کنم در کوی او ، باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم،جادوی خود گریان کنم/با گونه گون سوگندها،بار دگر یارش کنم
چون یار شد، بار دگر کوشم به آزاری دگر/تا این دل دیوانه را راضی ز آزارش کنم
زنان کودکان را بهتر می فهمند
کودک موجودی است که با زن رابطه تنگاتنگی دارد . زن به دلیل زایش و آبستن
شدن احساس نزدیکی عمیقی به کودک دارد . همانطور به بیشتر مربیان
مهدکودکها زن هستند یا بیشتر پرستاران کودک و یا . . .
اندک شاعران زن هستند که سرودن برای کودک را به عهده دارند . این گونه شعر
گفتن بسا دشوار تر از شعر بزرگ سال است . چرا که باید روحیات و خلق و خوی
کودکانه را خوب شناخت و به ارزشهای این سنین اهمیت داد .
شاعرانی چون شکوه قاسم نیا ، زهرا دری ، افسانه شعبان نژاد ، سوسن طاقدیس
در زمینه کودک بسیار شعر دارند . اما یکی از مجرب ترین شاعرانی که در این
زمینه فعالیت دارد شکوه قاسم نیا است. نمونه ای از شعر او که به زبانی
کاملا سلیس و روان و با محتوا برای رده سنی مربوطش سروده شده است .
این، اسب است،/آرام است./آن، ببر است،
در دام است./این، مار است،/ناآرام!
آن، سار است،/بَر آن بام!/نیایش های زنانه
پشت سر هر معشوق ، خدا ایستاده است
اگر عشقت ساده است و کوچک و معمولی
اگر عشقت گذراست و تفنن و تفریح
خدا چندان کاری به کارَت ندارد
اجازه می دهد که عاشقی کنی
تماشایت می کند و می گذارد که شادمان باشی . . .
(عرفان نظر آهاری)
عبادت و رازو نیاز با خداوند رفتاری است که در خلق و خوی انسان به خصوص مسلمانان به طور ذاتی وجود دارد . مناجات های شبانه و راز و نیاز های ملتمسانه و گفتگوهای خودمانی که هر انسان با خدای خود دارد برای دیگر انسانها به نحوه خود زیبا و بدیع می باشد . یکی از رویکرد های اشعار زنانه عبادات و نیایش هایی است که شاعر با خدای خود دارد .
خدا
در دیدگاه زنانه نوعی سنگ صبور و همدم تنهایی ها محسوب می شود. زنان در
خلوتهای تنهایی خود شکوه ها و دعاهایی که با خداوند دارند که خاص خودشان
میباشد.
عرفان نظرآهاری |
با من تماس بگیر، خدایا/حتی هزار بار
وقتی که نیستم /لطفا پیام خودت را /روی پیام گیر دلم بگذار.
اشعار عرفان نظر آهاری نمونه بارزی از این رویکرد را در بر دارد .
رازِ راه/رفتن است/رازِ رودخانه/پل
رازِ آسمان/ستاره است/رازِ خاک/گُل
رازِ اشک ها/چکیدن است/رازِ جوی
آب/رازِ بال ها/پریدن است/رازِ صبح
آفتاب/رازهای واقعی/رازهای برملا ست
مثل روز ، روشن است/راز این جهان خدا ست
از کتاب "چای با طعم خدا"
عارف سادهنویسی است که با کتابهایش میتوان شناخت متفاوتی نسبت به خداوند پیداکرد . لیلی شدن را درد می داند درد زادنی نو و تولدی به دست خویشتن . نظر آهاری با واژههایی که جنس زنانه دارند مانند: قاصدک، عروسک بازی، دفتر کاهی، لیلی شدن و .... و واژههایی که خاص اشعار خودش میباشد مانند: رنگ عشق، سماور جوش، خواستگاری دختر هابیل و ... جهان را به انسانها و به خصوص زنان و دختران به شکل لطیفی نشان میدهد و باید اشعار و متون ادبیاش را خواند تا درک عمیقتری از عشق الهی به شیوه ای خاص پیدا کرد.
من عروسکم /عروسک کسی که پشت پرده است
دست های او مرا درست کرده است
من عروسکم /عروسک خدا
دوست عزیز و کوچک خدا /یک عروسک نخی که شب به شب
توی دامن خدا به خواب می رود /روی بال نازک فرشته ها سوار می شود
معشوقه او خدا ست و بیشتر ابیاتش با دیدگاهی خداجویانه سروده شده است .
روزمرگی زنانه در قالب شعر
هنوز هستند زنانی که صدای ماشین لباس شویی و زندگی با گلدانهای سبز و
انتظارهای پای پنجره و قل قل غذا در قابلمه بخش بزرگی از زندگی روز مره
اشان را در بر می گیرد . همچنین شاعرانی که این کارهای پیش پا افتاده را
به نوعی بزرگ و با اهمیت جلوه می دهند .
سیمین بهبهانی |
یکی
از شعرهای سیمین بهبهانی به خوبی شناخت او را نسبت به زنانی که خانه دار
هستند و و زندگی ساده وبی آلایشی دارند را بازگو میکند. اون این زنان را
دارای قدرت بالایی در عشق و احساس می داند که در زندگی سخت، کار آزموده و
مجرب شده اند.
زنی را می شناسم من/که در یک گوشه خانه
میان شستن و پختن/درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند/نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون/امیدش در ته فرداست
زنی را می شناسم من/که می گوید پشیمان است
چرا دل را به او بسته/کجا او لایق آنست؟
زنی هم زیر لب گوید/گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد/چه کس موهای طفلم را/پس از من می زند شانه؟
لیلا
کرد بچه با اشعار نو به سراغ این روزمرگی رفته در بیشتر اشعار او زنان
جامعه امروز را با مشاغل و زندگی های یکسانی میبینیم که در زندگی خود و
نهایتا چند کیلومتری خود هستند.
با اینکه زندگی های امروزی به
نوعی مدرنیته و رباتیک شده اند و زن و مرد یکسان کار می کنند و زندگی های
مشترک را می سازند اما همچنان زنان خانه داری هستند که در پستوی قلبشان
احساسات نهفته و واژه های نخوانده ای وجود دارد و به نوعی شعر ناب هستند.
این گونه زنان در اشعار لیلا کرد بچه زیاد به چشم می خورند.
مبلها را چیدم/پردهها را کنار پنجره/قابها را به دیوار آویختم
لیلا کردبچه |
بعد /دو فنجان چای ریختم/و فکر کردم به ۳۶۵ روزِ دیگر
که میتوانم با چیدمانی دیگر/دوستت بدارم..
زنان منشوری از خصلتهای خداوند هستند که با توجه به آفرینش طبیعتشان از
احساسی ظریف و در عین قدرتمند پیروی می کنند . شعر زنان نیز مانند شعر
دیگر شعرها رویکردهای متفاوتی دارد با این وجه تمایز که شاعران زن دیدی
عمیق به افق سوژه خود دارند . کودک یا جنسیت یا مادر بودن یا تظلم خواهی و
یا به هر چه می پردازند تمام زوایا را بررسی و با وسواسی خاص ریز ترین
نکات را نیز در نظر می آورند.
شکی نیست در آینده نیز با تغییرات فرهنگی و هنری، زنان که دیدگاهی وسیع
نسبت به هنر دارند رویکردهای جدیدی را در ادبیات زنانه خواهند یافت.
منابع :
- گلپونه ها – هما میرافشار - نشر جاویدان ۱۳۸۷
- چکیده مقاله لیلا صادقی) بوطیقای شناختی به مثابهی ن:.۸.ریهی ادبی ) اسفنـد ماه ۱۳۸۹، دانشگاه فردوسی
- گریز از مرکز - نشر مروارید ۱۳۹۲
- از غلطهای نحوی معذورم – لیلا صادقی – نشر ثالث ۱۳۹۰
- دیوان فروغ فرخزاد - نشر اهورا ۱۳۸۶
- پروین اعتصامی – نشر داریوش ۱۳۹۱
- مقاله جلوههای زنانه در شعر پروین اعتصامی – روزنامه رسالت ۶۲۱۵
- ترانههای مامانی (مجموعه ترانههای خانه) شکوه قاسم نیا - نشر کانون آموزش و پرورش فکری کودکان ۱۳۸۶
- روی تختهسیاه جهان با گچ نور بنویس- عرفان نظر آهاری – نشر آهار ۱۳۹۰
- چای با طعم خدا – عرفان نظر آهاری – نشر افق ۱۳۹۲
- مجموعه شعر شبانه – فریبا شش بلوکی – نشر جام گل ۱۳۸۳
- مجموعه اشعار سیمین بهبهانی- نشر نگاه ۱۳۹۱
- گریز، مجموعه اشعار گلچین سیمین بهبانی – ندا وهابزاده – نشر مهر آمین ۱۳۸۹
- حرفی بزرگتر از زبان پنجره – لیلا کرد بچه - نشر فصل پنجم
انگار عکس فروغ فرخزاد و لیلا صادقی اشتباه است.