منصور اوجی، شاعر گفت: اخوان ثالث قلهای در شعر نو بود. او عروض نیمایی را تصحیح کرد و با آثارش وارد مرحله جدیدی از شعر نو شد.
اوجی در گفتوگو با
خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)
عنوان کرد: مهدی اخوان ثالث در شعر با شکوه بود و باشکوه ماند و میماند.
او در آثارش زبان فاخری داشت و با همین زبان فخیم و فاخر شاهکار خلق کرد.
شاعر مجموعه شعر «گنجشکها و کلاغها» افزود: شاعرانی مانند اسماعیل خویی،
محمدرضا شفیعی کدکنی و نعمت آزرم راه اخوان را در شعر ادامه دادند و هر
کدام به زبان خاص خود دست یافتند. این سه تن شاعران خراسان بودند و همه
همشهری اخوان ثالث. شعر آنها شعر خاص بود و به دلیل زادگاهشان زبان خاص خود
را داشتند. دیگر در وادی شعر هیچ کس مانند این سه تن شعر نسرود. البته لحن
این سه شاعر شاخص نیز خراسانی است.
وی ادامه داد: محمد حقوقی در یکی از کتابهایش در سال 1350 شعر فارسی را
تحلیل کرد و چند شاعر را نام برد که به زبان مستقل و خاص خود دست
یافتهاند. وی نوشت که خویی زبان مستقلی دارد اما شفیعی کدکنی خیر. آن زمان
خویی تحت تأثیر اخوان شعر میگفت. او
بعدها شعرهای درخشانی سرود اما کماکان لهجه خراسانی در شعر او به چشم میآمد.
این شاعر توضیح داد: امروز
نه مشهدیها و نه شاعرانی بیرون از خطه خراسان بزرگ دیگر کسی قدرت زبانی و ذهنی اخوان ثالث را ندارد. در
برخی شعرهای سپانلو میتوان بارقههایی از شعر اخوان را دید اما در شعر
شاعری دیگر این زبان فاخر وجود ندارد. البته به گمانم حقوقی اشتباه کرد که
نام شفیعی کدکنی را به عنوان شاعر صاحب زبان به میان نیاورد. حقوقی در کتاب
«شعر نو از آغاز تا امروز» از شاعرانی چون خویی، سپانلو، اوجی، صفارزاده و
احمدی به عنوان شاعرانی نام برد که در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50، به
زبان خاص خود دست پیدا کردند.
شاعر مجموعه شعر «شعر چیزیست شبیه گرگ» توضیح داد: مشهدیها زبان مستقل به
خودشان را دارند و در شعر هیچ کس را غیر از خودشان قبول ندارند! اخوان
آنقدر بزرگ بود که شعر شفیعی کدکنی را تحت تأثیر نگاه و زبان او
میدانستند. با اینکه اخوان که حتی لیسانس نداشت و رشته فنی خوانده بود،
شفیعی با ادب و متانت پیش روی او مینشست؛ اخوانی که تکلیف عروض نیمایی را
که دیگران کار کردند روشن کرد.
اوجی یادآور شد: اگر بخواهیم نیک بنگریم هیچ شاعری نتوانست مانند اخوان شعر بسراید.
نادرپور
در روال شعری توللی آغاز به سرودن کرد. اگر بخواهیم در اواخر دهه 40 و
اوایل دهه 50 نام قلهها را ببریم لاجرم باید اسمی از نادرپور هم به میان
آوریم. امروز قلهها از میان رفتهاند. امروز
وقتی وزن را از شعر میگیرند و شعر دیگر نه ارتباط ارگانیک و نه معنی میخواهد، همه شاعر میشوند. در حالی که آن زمان همه میدانستند که شعر چه کسی را میخوانند اما امروز همه شعرها شبیه به یکدیگر شدهاند.
امروز به هر که میرسیم شاعر است و هیچکس نیز شاخص نیست. انگار از شعرها کاربن یا زیراکس گرفتهاند!
اخوان ثالث اسفند 1307 در مشهد متولد شد و چهارم شهریور 1369 در تهران درگذشت. نام و تخلص وی در اشعارش «م. امید» بود.
اشعار او زمینه اجتماعی دارند و حوادث زندگی مردم در آن زمان را به تصویر کشیده است و لحن حماسی
آمیخته با صلابت و سنگینی شعر خراسانی دارد.
اخوان ثالث در شعر کلاسیک فارسی توانمند بود، اما به شعر نو گرایید و آثاری
در هر دو نوع شعر به جای نهاد. همچنین، او آشنا به نوازندگی تار و
مقامهای موسیقیایی بود.
مهدی اخوان ثالث نخستین دفتر شعرش را با عنوان ارغنون در سال 1330 منتشر
کرد. گرچه اخوان در دهه بیست خورشیدی فعالیت شعری خود را آغاز کرد، اما تا
زمان انتشار دومین دفتر شعرش یعنی «زمستان» در سال 1336 در محافل ادبی آن
روزگار شهرت چندانی نداشت. شاهکار اخوان ثالث شعر «زمستان» است.
مهارت اخوان در شعر حماسی است. او درونمایههای حماسی را در شعرش به کار
گرفته و جنبههایی از این درونمایهها را به استعاره و نماد مزین میکند.
شعرهای اخوان در دهههای 1330 و 1340 شمسی روزنه هنری تحولات فکری و
اجتماعی زمان بود و بسیاری از جوانان روشنفکر و هنرمند آن روزگار با شعرهای
او به نگرش تازهای از زندگی رسیدند. مهدی اخوان ثالث بر شاعران معاصر
ایرانی تأثیری عمیق داشته است.
هنر اخوان در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی، مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در همنسلان او و نسلهای بعد گذاشت.