بر شهر سکوت سایه افکندهست
این هول و هراس از کجا از کیست؟
فریاد بزن، بگو که «من هستم!»
فریاد بزن، سکوت جایز نیست!
این بار به قهر و کین رهایش کن
خشمی که نشاندهای به هر بارَش
برگرد و بپَرورَش که جان گیرد
بذری که فشاندهای، بَر و بارَش
فریاد بزن که کودکِ امروز
در چنبرۀ هراس و خاموشیست
تا طعنهزنان نگویدت فردا:
«رسمِ پدرانمان فراموشیست!»
خالیست اگرچه مشتمان از تیغ
فریادِ من و تو راست بُرّایی
برخیز و بیا و شهر را پر کن
ای خشم و خروشِ تو تماشایی!
اسفند ۱۳۹۸
#محمدجلیل_مظفری
http://t.me/barfitarinaghosh