از فریدون رهنما که صحبت میکنیم از کدام چهرهی او حرف میزنیم؛ از روشنفکر مستقلی که حضور قاطعش نقیضهای بود بر فضای روشنفکری دوقطبی دهههای سی و چهل یا از فیلمسازی که تاثیری قاطع بر گسترش و پا گرفتن سینمای مستقل و هنری ایران در دهههای بعد داشت یا از شاعری که با اشعارش مسیری نو در شعر معاصر فارسی گشود که بعدها امثال بیژن الهی در آن مسیر ادامهی راه دادند یا هنرمندی که تئاتر آوانگارد ایران تاثیری بیچونوچرا از او پذیرفت و نخستین نمایشنامههای مدرن ایرانی مثل بلبل سرگشته و... در سنگلج و سالنهای دیگر با تاثیری قاطع از آراء و افکار او نوشته شد و به صحنه رفت؟ این چندچهرهگی ویژگی اصلی فریدون رهنما در مقام یک روشنفکر تاثیرگذار و خلاف جریانْ در دهههای سی و چهل و پنجاه است. رهنما هنرمند پرکاری نشد. عمر کوتاهش مجالی فراخ برای خلق هنری به او نداد اما در مقام هنرمندی خلاق هم با همین دوسه فیلم و پنج شش دفتر شعر و دهها مقاله و نقدی که از او به جا مانده تاثیر خود را در حیات روشنفکری و هنری ایران در در دهههایی که میزیست گذاشته و تثبیت کرده است. فریدون رهنما درکنار فرخ غفاری و ابراهیم گلستان سنگبنای سینمای هنری و روشنفکری ایران را گذاشتند و رهنما در سه فیلمی که ساخت نشان داد بیش از هر چیز دلبستهی واکاوی رابطهی انسان مدرن ایرانی با گذشتهی تاریخیاش است؛ روندی که بعدها در نمایشنامهها و فیلمهای بیضایی پی گرفته شد. رهنما در نوشتهای دربارهی ابوالحسن صبا گفته بود «وقتی هنرمندی زود میمیرد، خیلی زود میمیرد، همهی ما مسئول هستیم.» اما این جوانمرگی به سراغ خودش هم آمد و بسیار زودتر از آنچه که باید، در ۴۵ سالگی بر اثر بیماری مغزی درگذشت. آیدین آغداشلو دربارهی رهنما گفته است: «فریدون رهنما و امثال او کسانی بودند که بنایی را گذاشتند که خود فرصت تماشای برافراشته شدن آن بنا را پیدا نکردند و فاجعه اینجاست که نسلهای بعدی هم از کنار این بنا بیاعتنا گذشتند.» فریدون رهنما یک شمایل فراموش شده از دورانی پربار در تاریخ فرهنگی ایران است که باید به او و میراثش اندیشید و بازاندیشید.
https://telegra.ph/فریدون-رهنما-یک-شمایل-فراموش%E2%80%8Cشده-05-23