درشط بیکرانه ی احساس
بازورق طلایی وگوهرنشان عشق
درپیچ وتاب موج، چه مستانه میرویم
اما چه غافلیم که درانتهای راه
بهرشکستِ زورق بی بادبان ما
دریای پرخروش جنون
نقشه می کشد