مهر پنهان
ره مه آلود است
وآسمان دل دوباره
ابر اندود است
هیچ سو سو یی ز سویی نیست
سر پناهی در گذر گاهی و کویی نیست
هر چه راه از هر کجایی هست
پیش چشمت در مهی انبوه محدود است
شب گذشته
لیک این صبح مه آلوده
مهر گویی خود به کیشش نیست
فرق بین گرگ و میشش نیست
وندر آئینش
مهر مرتد
ماه مطرود است
نیست روشن گر که چشمت را کنی خیره
در ره ِ تیره
روزنی تا گرم سازی دل
آتشی تا گرم سازی دست
هر طرف تا چشم می بیند همه دود است
آسمان بی مهر
ره مه آلود است .
#معراجیـسیدمرتضی
70.10.5