.
نشد مورّخِ این قصّهغصّهها باشم
ولی پیام فرستادهام به ابنِ اثیر
که بیملاحظه برگردد و قیام کند
برای شرحِ غمِ اینهمه اسیر و ابیر
ولی مصیبتِ ما از قلم سیاهتر است
درونِ ساحتِ تاریخ جا نخواهد شد
بدونِ وقفه مگر میشد از جهان رد شد؟
بزن! بترس! بجنگ و بنال و بعد بمیر!
برای جنسیتی حرمتی نمانده پسر!
اگر برای خودت مرد میشوی، دیگر ـ
طبیعتاً پیِ معشوقِ شوخ و شنگ نباش
تمامِ شهر پر است از زنانِ خرد و خمیر
به شخصِ قبلهی عالم که مؤمنانش هم
کنار فاجعه، حاجاتشان عمومی بود
و در مقایسه ایمانشان نجومی بود
چه حرف داشت بگوید گناهکارِ فقیر؟
#مریم_جعفری_آذرمانی
۱۵ خرداد ۱۳۹۶
#غزل