سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

چرا کتاب می‌خریم؟ چه کسی کتاب‌خوان است؟ / سینا جهاندیده / @literature9



حکم معروف مارکس را هر کسی که اندکی جامعه‌شناسی یا علوم سیاسی خوانده باشد، شنیده است: «فیلسوفان تنها جهان را به شیوه‌های گوناگون تفسیر کرده‌اند، مسئله اما بر سر دگرگون‌کردن جهان است». مارکس این حکم مهم و انقلابی را در تز یازدهم کتاب «تزهایی درباره‌‌ی فویرباخ» می‌آورد. در این حکم، «عمل» بر «نظریه» ترجیح داده شده است. با این حکم می‌توان ظاهراً انقلاب کرد؛ اما بدون داشتن «تفسیر جدید»،  دوباره انقلاب به قهقرا می‌رود. زیرا آنچه باعث می‌شود که مردم دست به انقلاب زنند دست‌یابی به تفسیر جدید از جهان است؛ در غیر این صورت تغییرات انقلابی منجر به تحول بنیادین نمی‌شود. به همین دلیل هایدگر در گفتاری این حکم مارکس را وارونه می‌کند و تفسیر جهان را نه تنها مقدم بر تغییر جهان، بلکه آن را  استعاره از تغییر جهان می‌داند.  نگاه غایت‌گرایانه‌ی مارکس سبب شده بود تا او شأن فلسفه را کم کند. شکست مارکسیسم به گونه‌ی یادآور «فقر فلسفه» در شوروی سابق بود. زیرا فلسفه پایه‌های دموکراسی و حقوق بشر را محکم می‌کند و فقر فلسفه منجر به استبداد رای می‌شود وراه‌های تفسیر را می‌بندد.

اما این مقدمه را چرا آوردم؟ این مقدمه را آوردم تا به دو سوال، پاسخ کوتاه دهم. سوال اول را اکنون طرح می‌کنم. سوال دوم فعلا بماند: چرا ما کتاب می‌خریم؟ 

  مقدمه‌ی بالا را خواننده  به عنوان یک مخزن گردش نظریه و اطلاعات در نظر بگیرد. زیرا به  این مقدمه دوباره باز می‌گردیم.

    کتاب، صرفا «یک شیء» نیست. بلکه چیزی است که می‌تواند حتی بدون خواندنش، برخی را دچار توهم کند. کتاب یک شیء حیرت‌انگیز است. به همین دلیل «مالکیت کتاب» یکی از عجیب‌ترین رفتارهای انسان باسواد است. بنابراین بین کتاب‌بازان کتاب‌نخوان و کتاب‌بازان کتاب‌خوان، یک فصل مشترک وجود دارد. یک حکم روان‌شناختی در کتاب‌بازان همیشه منشأ معنا است: این که «داشتن یک کتاب، حکم داشتن اطلاعات آن کتاب است.» پس وقتی کتابی را دارم تقدیرا اطلاعاتش را می‌دانم یا حداقل اطلاعاتش در زیر بالین من است. این حکم بسیار توهم‌زا است. چون داشتن کتاب برابر با داشتن اطلاعات آن نیست. اما این حکم به شکل استعاری در ذهن همه‌ی کتاب‌بازان ایفای نقش می‌کند؛ حتی اگر انکارش کنند.

     فهم «کتاب‌باز» بسیار پیچیده است و تنها کتاب‌بازان می‌دانند که تعداد بی‌شماری بیماری روانی وجود دارد که با «استعاره‌ی کتاب» شکل می‌گیرد. شاید روزی تعدادی از آنها توصیف کردم. این را هم بگذارید آشکار کنم. فهم کتاب‌باز بیشتر با «استعارات فرویدی» ممکن می‌شود. زیرا این‌همانی آشکاری بین توقف لیبیدو و کتاب‌بازی وجود دارد. بنابراین میلی که در کتاب‌باز وجود دارد، یک میل سیراب‌ناپذیر است. برای نمونه فقط یک نوعش را نام می‌برم: کتاب بازانی وجود دارند که کتاب‌های تازه را به قیمت گزاف می‌خرند و تنها یک شب آنها را ورق می‌زنند یا به تعبیر درست‌تر «لمس‌شان» می‌کنند و بعد به یک سوم و حتی یک پنجم قیمت می‌فروشند. آنها اصلا به رفتار غیرمنطقی خود اعتنایی نمی‌کنند و شاید اصلا توان کنترلش را ندارند.  در برابر این میل، میل دیگری وجود دارد که با میل اول رابطه‌ی دیالکتیک دارد؛ یعنی کتاب‌بازانی هستند که دوست دارند فقط کتاب‌های گران‌قیمت را به قیمت ارزان بخرند. باز در این میل استعاره‌ی فرویدی و جنسی پنهان است. پس وقتی ما کتاب می‌خریم صرفاً برای مطالعه نیست؛ زیرا عوامل بسیاری ما را وادار می‌کند که کتاب بخریم. 

حالا سوال دوم؛  سوال چرا کتاب می‌خریم را می‌خواهم در کنار این سوال قرار دهم: چه کسی کتاب‌خوان است؟ جواب این سوال ساده نیست؛ زیرا بسیاری کتاب می‌خوانند، اما کتاب‌خوان نیستند. کسی کتاب‌خوان است که با کتاب جهان را بهتر بفهمد. برای اینکه بفهمیم چه کسی بهتر فهمیده است، باید به زبان و نوع استدلال ‌های روزانه او دقت کنیم. این که آیا خواندن کتاب به او کمک کرده است تا جهان را بهتر تفسیر کند؟ آیا نظام تحلیل منطقی او تغییر یافته است؟ آیا می‌تواند یک پدیده را به شکل تازه‌ای ببیند؟ آیا نگاهش به هنر تغییر کرده است؟ آیا می‌تواند به شکل عمیق‌تری واقعیت‌ها را تبیین کند؟ آیا نظام استعارات ذهنی او دگرگون شده است؟  آیا او با ترمینولوژی ویژه‌ای جهان را تبیین می‌کند یا هنوز ذهنش درگیر کلیشه‌هاست؟  آیا خواندن رمان به او کمک کرده است که واقعیت‌ها را عمیق.تر درک کند؟ آیا او از توصیف متعارف جهان فراتر رفته است؟ آیا او نظام دانستگی‌های خود را ارزیابی می‌کند؟ آیا او متوجه شده است که نباید همه چیز را شرطی شده پذیرفت و اصلا مخالفت خود را با چه مفاهیمی صورت‌بندی می‌کند؟ بنابراین با این سوالات باز به همان گزاره‌ی مارکس و نقد هایدگر می‌رسیم. کتابخوان کسی است که بتواند جهانش را به اندازه‌ی خوانده‌هایش و  همچنین با ترکیب خواندن‌ها و تجربه‌ها، تفسیر کند.

@tabarshenasi_ketab

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد