طنینِ معبد آئینهها پیچیده در باغِ تنت امشب
ویا نمنم تراوش میکند مهتاب از پیراهنت امشب
شکوه رقص نیلوفر بر آبی یا خدا میموجد از جانت
که چون بالِ ملائک میدرخشد چین به چینِ دامنت امشب
مگر در آبهای نغز رؤیا شستهای گیسو که در خوابم
تراوش میکند در هر نفس صد چشمه نور از گردنت امشب
ز هر لغزیدن موجی در اندامت هزاران حلقه گل ریزد
معطر گشته نجواهای شب از خواهش تن با منت امشب
تنت تاب از تمنا دارد و چون شعله میپیچد به گِردِ من
خوشا با شوقِ من جان را به جان آوردنت امشب
زمستان 1375
#اقبال_مظفری
https://t.me/joinchat/AAAAAEKCF61dHmskkML-UA